دیکته "تدبیر" به دولت "امید"/ رهبر انقلاب "تدبیر" را چگونه تفسیر کردند؟
در این چند روز و در پی سفر رییس جمهور محتر جناب دکتر روحانی به آمریکا و گمانه زنی های برخی از رسانه ها و افراد به موضوع دیدار ایشان با رییس جمهور آمریکا، بیراه نیست تا به نکاتی از سخنان رهبر انقلاب، در مورد "تدبیر درست" اشاره کنیم.
در این چند سال گذشته که تدبیر دولتمردان ما برای امیدواری به آینده، رفتن به دنبال آمریکا و اذنابش بود و از هر فرصتی برای رساندن دست به دامان "کدخدا" و نوچه هایش استفاده شد، بد نیست شرحی بر تدبیر را در سخنان امام خامنه ای دنبال کنیم:
.
.
ایشان در دیدار روز عید غدیر فرمودند:
«تدبیر»؛ برای جامعهی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن. امیرالمؤمنین سه جنگ داشت؛ این سه جنگ با سه دسته دشمن بود امّا با اینها مثل هم نجنگید. جنگ با معاویه و با شام یکجور بود، جنگ با بصره جور دیگری بود. آنوقتی که حضرت با طلحه و زبیر میجنگید، جور دیگری میجنگید. آنجا زبیر را میخواست، وسط میدان جنگ با او حرف میزد، نصیحت میکرد که «برادر سوابق ما یادت باشد؛ این همه ما با هم شمشیر زدیم، این همه با هم کار کردیم»؛ اثر هم کرد، البتّه زبیر کاری که باید میکرد نکرد، باید میپیوست به امیرالمؤمنین، این کار را نکرد امّا میدان جنگ را رها کرد و رفت؛ رفتار او در جنگ با طلحه و زبیر اینجوری است.
امّا رفتار او با شام اینجوری نیست؛ به معاویه حضرت چه بگوید؟ بگوید ما و تو با همدیگر بودیم؟ کِی با هم بودند؟ در جنگ بدر مقابل هم ایستادند؛ امیرالمؤمنین جدّ او و دایی او و قوم و خویش و فکوفامیل او را از دم تیغ گذرانده؛ سابقهای با هم ندارند. او هم از همان دشمنیها دارد استفاده میکند و با امیرالمؤمنین میجنگد. امیرالمؤمنین دشمنها را تقسیمبندی میکرد؛ در قضیّهی نهروان که [دشمنان] ده هزار نفر بودند، حضرت گفت از این ده هزار نفر هرکسی که بیاید این طرفِ این پرچمی که من نصب کردهام، ما با او جنگ نداریم؛ آمدند، اکثر [آنها] آمدند این طرف. حضرت فرمود بروید، رهایشان کردند. بله، آنهایی که ماندند و لجاج کردند و تعصّب کردند، با آنها جنگید؛ بر آنها هم غلبه پیدا کرد. یعنی تدبیر در ادارهی کشور؛ شناختن دشمن، شناختن دوست؛ همهی دشمنان یکجور نیستند؛ از بعضیها صرفنظر کرد.
*
آری، تدبیر یعنی دشمنی را که از اول بنای ناسازگاری داشته و این مسیر را ادامه داده است و هر روز در جبهه ای بر علیه ما جنگیده است، به دیده دوست نگاه نکنیم، به او امید نداشته باشیم و برای خط و نشان های صریح و بیپروای او، لبخند مظلومانه و از سر انفعال نزنیم.
دشمنی که با اصل وجود ما مشکل دارد، دشمنی است که هیچگاه حد و مرزی برای دشمنی کردن قائل نیست و اگر دستش را هر ببوسی، با دست دیگرش پسگردنی حواله ات می کند.
امید که تدبیر اشتباه این چند سال، با تفکر بیشتری نقد و تحلیل شود و عبرتی برای اینده باشد...