آخوندهای تفنگ به دست؛ آخوندهای بیل به دست !
یکی از اساتید دانشگاه های غربی، «آخوندهای تفنگ به دست» را از عجایب قرن بیستم خوانده بود؛ روحانیتی که در تضاد با روحانیون جامعه گریز ادیان دیگر، پا به میدان فعالیت های اجتماعی گذاشته، و نه تنها این، بلکه در میدانی مانند انقلاب اسلامی و سپس جنگ 8 ساله پر رنگترین نقش ها را ایفا کرده است.
این از خصوصیات بارز یک نهاد مردمی و دینی است که می تواند در سخت ترین شرایط با فدا کردن هستی خود و به منصه ظهور رساندن همه داشته ها و توان خود، به میدان بیاید و برای مردم یک جامعه، سوای از هر دیدگاه و اعتقاد جانفشانی کند.
جامعه روحانیت و طلبه های حوزه علمیه همراه با بسیج مردمی، نه تنها در جنگ عقیدتی و نظامی به میدان آمده و امتحان بسیاری خوبی نیز پس داده، حتی این روزها دست به بیل نیز دیده می شوند و شاید اگر از استراتژیست های پر مداعای غربی بپرسید، این موضوع را اصولا درک هم نمی کنند چه برسد به اینکه بخواهند تحلیل نیز بکنند.
«آخوندهای بیل به دست» امروزه وسط میدان پر جنب و جوش مناطق سیل زده، یکی از محوری ترین نقش ها را ایفا می کنند و این تازه آغاز یک جریان بسیار پویا و زنده برای یکدستشدن جامعه ای است که ادعای زمینه سازی ظهور را می کند.
مردم، امروز جلوه ای از روحانیت را می بینند که تاکنون برای انها بسیار غریب بوده است، آخوندهایی که امروزه با لباس بسیجی، لباس کار و عمامه به سر و بیل به دست و چکمه به پا، در حال تدریس درس های انسان دوستی و ایثار و از جان گذشتگی هستند، همان آخوندهایی هستند که روزگاری با سپر کردن سینه خود و گرفتن جانشان بر کف دست، انقلاب را با کمک همین مردم به پیروزی رساندند و در جنگ تحمیلی زیباترین نقش ها را بر ورق های کتاب تاریخ ثبت نمودند ...
و ظهور، نیاز به زمینه ای دارد که شمیم آن در سال هایی که گذشته است به خوبی حس می شود، از پیاده روی اربعین، تا پیروزی جبهه مقاومت اسلامی در جنگ های نیابتی با دشمنان قسم خورده اسلام، تا وحدتی که این روزها شکل گرفته است؛ همه و همه نوید ایجاد نقطه ای عطف در تاریخ بشر را گواهی می دهند ...