نذریها نچسب شدهاند!
شهر ما معروف است به نذری دادنهایش. اینکه در ماه محرم و صفر وقتی به هر کوچه و خیابانی بروی و دیگهای بزرگ را روی آجرچینیهای موقت ببینی، که زیرش را کندههای چوب گذاشتهاند و پخت و پز می کنند، یک چیز خیلی عادی است. اصلاً اصطلاح خاصی بین مردم ما رواج دارد که محرم و صفرْ «قابلمهها را دَمَر میکنند!» به این معنی که پخت و پزِ توی خانهها تعطیل! و واقعاً تعطیل هم میشود!
تازگیها البته در فاطمیه هم این اتفاق افتاده. نه تنها هیئتها و تکیههای عزاداری که موکبهایِ جدیداً گسترش یافته هم زدهاند به کار پخت و پز غذا. همین الان که این متن را می نویسمْ حداقل ناهار دو روز خانهی ما توی یخچال است! بوی برنج اعلا با قیمه و سبزیِ خوشپخت، حتی بعد از سرد شدنْ کار خودشان را با روح و روان آدمی میکنند. این نذریها که با آتشِ عشق پخته شده، طعم و مزهای دارد که باور کنید کافر را مسلمان میکند!
اما این روزها نذریها نَچَسب شدهاند! نه اینکه نخورم، نه اینکه مزه نداشته باشند، نه اینکه با قبل فرقی کرده باشند، نه اینکه تنوع آنها کم شده باشد، که بیشتر هم شده؛ بلکه به قول قدیمیهای ما «دِلم بر نمیدارد!»
وقتی ناز و نعمت خودمان را میبینم اما گرسنگی بچهی غزهای جلوی چشمم است، زهر میشود هر چیز خوشمزهای! دیدهاید لابد؟! دیدهاید که بچهای از گرسنگیْ میگوید و نبود غذا و آب! دیدهاید که کودکی در صف غذا همان مقدارِ کمِ لوبیا هم گیرش نمیآید! لابد دیدهاید که سازمانهای جهانی مداوم از فاجعهی غزه میگویند؟! اینها را شاید هیچ کسی نباشد که ندیده باشد...
و ای کاش کاری از دستمان بر میآمد. امروز روز جهانی «عاری از خشونت و افراطیگری» است! لابد میدانید که روز جهانی را سازمانهای جهانی ثبت کردهاند؟! همین سازمانهایی که در جهانِ به اصطلاح مدرن امروز لال شدهاند در موضوع غزه و نهایتاً دلسوزیِ بازیگرانهای میکنند تا از قافلهی مردم غمگین و خشمگین دنیا عقب نیفتند!
چه دنیایی شده واقعاً ...!