راهکارهایی بر محور حجاب و عفاف در میبد
در مطلب قبل، عوامل موثر بر بی حجابی و بی عفتی در میبد، تا حدودی هر چند ناقص و کوتاه بیان شد. البته شاید محورهای زیاد دیگری نیز باشد، که باید شناسایی و برای رفع آنها تلاشی کرد.
اما تنها چیزی که این میان، باعث رشد بی عفتی و بی حجابی در جامعه ما شده است، نه این است که مردم و مسئولین اینها را نمیدانند، بلکه بیشتر به خاطر این است که، برای رفع این مسائل کسی نمی تواند ورود جدی داشته باشد، شاید تنها گروهی که ورود جدی داشته است، همان نیروی انتظامی باشد، که این هم به خاطر نظم محور بودن آن است، و ای کاش تنها به این محور ورود نمیکرد، و در مواقعی دست نگه میداشت !!!
اما میبد امروز در شرایطی است که، دیگر به مرز بحران نزدیک میشود، این زیادهگویی و بزرگ جلوه دادن قضیه نیست، بلکه کافیست با نگاهی به جریان تهاجم فرهنگی، سطح اعتقادات بسیاری از فرزندان ما -که در حد حسینیه و سینه زنی باقی مانده است- ، و کم کاری ها و سردرگمیها و دست به دست کردنها و تعارف کردنهای ارگانهای مسئول در این قضیه، بفهمیم که حقیقت جز این نیست...
ایجاد تنوع و نشاط در مبارزه با جبهه شیطانی غرب، همان کاریست که اصولا بسیاری از ورود کنندگان به کارهای اصلاح جامعه، هیچ فکری روی آن نمیکنند. کاش کمی هم در محور ما تنوع و نشاط در شیوه مبارزه بود، کمی وحدت بود، کمی حس مسئولیت همراه با اخلاص بود، تا به غربیها ثابت میکردیم، مردم ما هرگز پشیزی برایشان ارزش قائل نیستند ..
اما راهکارهایی به عنوان نمونه- هر چند کم و ناقص- ارائه میشود، باشد که اگر حس کردیم کاری باید بشود، از هم اکنون شروع کنیم، و دست از پاسکاری وظایفمان به دیگران برداریم...
فضای ناامن برای شیوع فساد :
وقتی در شهر چرخی میزنیم، به دقت اگر بنگریم اثری از عوامل تشویق کننده به خیر و معروف، و نهی کننده از منکر نمیبینیم. برای اینکه کسی بفهمد در این شهر عرفیات و اخلاقیاتی هست، لازم است مکانهای شلوغ و پر رفت و آمد مخصوصاً پارکها، مکانهای ثابتی برای نصب بنرهای زیبا از دعوت به حجاب و عفاف داشته باشیم (که طراحی خوب، مطلب کوتاه و تاثیرگذار، بدون توهین و تحقیر، در آنها رعایت شده باشد)
این کار باید دائمی، همراه با تعویض هر چند مدت یکبار باشد... و این یعنی کسی که بیحجاب بیرون میآید، کمی حس نا امنی از فضای تصویری شهر بر علیه خود داشته باشد، و فضا برای کارهای دیگر نیز آمادهتر میشود.
کار ممتد در مدارس دخترانه و حتی پسرانه:
برای تبیین صحیح حجاب اسلامی، و نهادینه شدن این معروف بزرگ در قلب و دل دختران، باید از کودکی و نوجوانی شروع کرد. رها کردن دختران و حتی پسران در محور حجاب و غیرت، در دوران ابتدایی مخصوصاً، با دستورات دین اسلام نمیخواند. دین، یادگیری در این نسلها را حکاکی نقش بر سنگ میداند و زمینی که آماده کشتن است، چرا به دست غریبهها علف هرز کاشته شود ؟
در این محور، میتوان از مسابقات نقاشی با موضوع حجاب و ...، کارت خوشحجابی و هدیه، تقدیر از معلمین باحجاب، تذکر به معلمین بیحجاب، اجرای نمایش حجاب، نمایشگاههای حجاب و عفاف و ... استفاده کرد...
البته با سنین بالاتر و مخصوصا دبیرستانیها که بی حجابی پنهان درآنها بیداد میکند، باید از مشاورین و برنامههای دیگر هم کمک گرفت...
تجهیز روحانیت برای ورود متمرکز در این محور:
روحانیون، به خصوص در میبد، به خاطر جلسات بیشمار زنانه و روضهها، اصولا بیشترین اثرگذاری را میتوانند در این محور داشته باشند. این تریبون خدادادی که در اختیار این گرامیان هست، متاسفانه در این موضوع آن طور که باید اثرگذاری خود را نشان نداده است...
بسیج زنان محجبه:
بسیج همیشه به خاطر برخواستن از متن مردم، موثر بوده است. چرا از جمعیت بیشمار زنان محجبه شهر برای مبارزه با بیحجابی استفاده نشود. آموزش دادن این نیروهای موثر توسط بسیج میتواند شروع جریان جدیدی در شهر باشد. زوم کردن روی تذکر لسانی، بدون برخورد و توقف، یکی از بهترین شیوه های امر به معروف است ..
تذکر در مکانهای شلوغ:
در این محور اگر بتوان با کمک گرفتن از چند خانم، که وابسته به نیروی انتظامی باشند، در مکانهایی مانند پارکها و اماکن شلوغ، به خانمهای بی حجاب تذکر داد، بسیار موثر است. حس کنید این تذکر دادن اگر از روی مهربانی و خیرخواهی از طرف یک نیروی نظامی صورت گیرد، و ترکیبی از جدیت و خیرخواهی باشد، چه مقدار میتواند موثر باشد!؟
لزوم آماده سازی مکانهای تفریحی مختص خانمها نیز، یکی از کارهای مهم میتواند باشد...
تجمیع گروههای فرهنگی:
خوشبختانه در میبد از لحاظ تشکلهای مردمی و فرهنگی کمبودی نیست، اگر بتوان متخصصین امر حجاب، با محوریت ریاست کسی مانند جناب آقای اعرافی و یا یکی از بزرگواران، کارگروهی مشترک تشکیل دهند، خود این امر و تشکیل اتاق فکری که صلاحیت ورود به نظارت کارهای اجرایی هم داشته باشد، باعث اتفاقات خوبی خواهد شد (مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی).
اسب سرکش بنگاههای اقتصادی، رام کار فرهنگی شوند:
برای کار در محور صنعت، اصولا اعتقادات خاصی دارم، با این خلاصه که، این محور نیاز به کشاندن مدیران و مسئولین واحدهای بیشمار صنعتی در میبد، به پای میز مذاکره، ندارد...
این دوستان اگر فرصت اضافی داشته باشند، وقت میگذارند و سودهای پولشان را میشمارند، یا از این واحد زیر مجموعه به آن یکی، دنبال فروش بیشتر، دوندگی میکنند(بلانسبت برخی از دوستان بزرگوار، که دستشان بوسیدنیست)...
به نظر باید از خود کارگران کارخانه ها کمک گرفت و آنها را در بنگاههای تولیدی به کار گرفت، زیرا همیشه، این عوام بودهاند که روی خواص را در کارهای خداپسندانه سفید کردهاند.
در این محور، جا برای کار بسیار زیاد است، فقط باید تمرکزی روی محور فکری آن بشود و سازماندهی قدرتمندی صورت بگیرد...
فروشگاه ها سنگر شوند:
اعتقادم این است، حتی میتوان در مقابل غرب از سطل آشغال هم سلاح کار فرهنگی ساخت و مبارزه کرد. آیا نمیتوان از فروشگاهها برای این محور کمک گرفت؟
شاید بسیاری از مردمان این شهر که مکانی برای کسب دارند، دغدغه بهتر شدن شهرشان نیز داشته باشند. میشود با تخفیف ویژه به باحجابها، نصب پوستر احادیث و آیات زیبا در این موضوع با طراحی زیبا و ... نتیجههای خوبی گرفت.
در این محور باید به فروشندگانی که از خانم های بی حجاب استفاده میکنند و با گرو گذاشتن ناموس دیگران، جیبشان را پر میکنند، تذکر داد (زنانی که نمیدانند در مقابل چند اسکناس چروکیده کثیف، فطرت پاک خود را آلوده چشمان هوسبار دیگران میکنند)..
دولتیهای (...) :
متاسفانه وقتی به ارگان ها و مکانهای وابسته به دولت و یا حتی غیردولتی اما با ارباب رجوع زیاد، سری بزنید، مشاهده میکنید که انگار استفاده از جنس زن برای جذب مشتری بسیار عادی شده است، زنانی که اصولا خسته سروکله زدن با مشتریهای بی اعصابی هستند، که دیگر فرصت جمع و جور کردن سر و وضع خودشان را پیدا نمیکنند(البته سوای آرایشهای غلیظ) !!!
شهرداری و المانهای میادین:
شاید یکی از کارهای زیبایی که شهرداری میتواند انجام دهد، تهیه المان حجاب و عفاف برای یکی از میادین مهم شهر باشد، میدانی که شاید در آینده بتواند محل برگزاری نمایشگاه دائمی عفاف و حجاب در میبد باشد !!!(میدانی شاید با اسم حضرت زهرا"س")
نیروی انتظامی و برخورد مرحلهای با موتور سواران حامل بی حجابها:
یکی از پدیدههای زشت و کثیف ایجاد شده در شهرمان، مخصوصا بعد از ورود انبوهی از مهاجران، با فرهنگهای مختلط از هر جا، پدیده ترکنشینی زنان و دختران بیحجاب و بدحجاب، میباشد...
این پدیده زشت، شاید به برخی از بومیهای عاشق کم لباسی هم این اجازه را داده است تا راحت این کار را تکرار کنند...
در این محور اگر کاری به زودی صورت نگیرد، عواقبش بدتر از بقیه تخریبها بر علیه عفت عمومیاست. نیروی انتظامی باید طرح مرحلهای برخورد با این خاطیان را به زودی شروع کند. و مانند برنامه ریزی اشتباه شهر بزرگی مانند تهران نیز، کار نشود، که اول با زور و بعد از جواب ندادن با دستهگل ورود کنند(درست برعکس امر به معروف در اسلام)
بلکه باید زمانی را برای تذکر دوستانه، توجیهی و جذب کننده تعریف کرد، و مردم را نیز در جریان گذاشت تا بعد حجت بر همه تمام شود. سپس در مرحله بعد برخورد جدی صورت گیرد (نمیدانم چطور میشود به خاطر گواهینامه موتور کسی را گرفت و جلب کرد، که شاید خطری هم برای کسی نداشته باشد، ولی موتور کسی که به قوانین حجاب و عفاف توجهی نکرده است آزاد و رها باشد)
یادمان باشد، این پدیده شوم، در فازی بالاتر و برنامه ریزی شده، در تهران در حال اتفاق افتادن است، زنان بدون پوششی که کنار دست راننده به سمت مسیرهای مبهم همیشه در ترددند...(فقط برای تبلیغ شهوت، همان چیزی که برای میبد به مقیاس خودش انجام می گیرد)
دانشگاهها لانه فساد نباشند:
تا حرف دانشگاه میآید عده ای جبهه نگیرند که مکان علمی را کار نداشته باشید، مکان علمی که شعور رعایت قوانین الهی در جامعه را نداشته باشد، به مرغداری تبدیل شود، ارزشش بیشتر است، چون حداقل یک سودی دارد !!!
باید مسئولین دانشگاهها نسبت به اصلاح شرایط بیحجابی دختران و حتی پسران دانشجو در سطح شهر، متعهد به انجام کارهای نتیجه محور شوند.
جلوه تصویری شهر اسلامی:
ورود اداره اماکن برای کم کردن تعداد بیشمار آرایشگاههای زنانه، مخصوصا تابلوهای فوق العاده غیر عادی آنها حتی اگر مجوز دارند.
جمع کردن ویترین های گناه، که قبلا مرحله تذکر لسانی با برخوردی مناسب همراه با اهدای هدیه، انجام گرفته است و اکنون نیاز به تذکر دوستانه اما جدی تری دارد...(+)
به نظر میرسد راهکار آخری کمی جنجالی باشد؛ اما نوشتن آن را وظیفه خود میدانم:
کنترل کاروانهای شب عروسی در میبد، به این صورت که باید مردم بدانند برای برگزاری کارناوال عروسی باید از نیروی انتظامی مجوز بگیرند، چون هم بحث ترافیک و هم بحث آلودگی صوتی و ... در آن وجود دارد. پس از لحاظ قانونی می توان برخورد کرد، و در مرحله مجوزی که ساده اخذ میشود، تذکراتی داد که محور حیا و عفت عمومی هم رعایت شود و ...
و
راهکارهای دیگری که میتواند به ذهن هر کسی بیاید. اما یادمان باشد، این کارها با
هم و حداقل در چند محور اگر صورت بگیرد، جواب مثبت و موثر دارد، در این محورها یک
دست نه تنها صدا ندارد، بلکه به راحتی از مچ هم شکسته میشود !
و نکته بعد اینکه، این راهکارها ممکن است با کمی بی برنامگی در اجرا، به جای فرصت، تهدید از آب در بیاید، و این مهم میرساند که همیشه باید کنار اجرای کار، خطاگیری و رفع خطا کرد و ادامه داد...
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس دربند آن مباش که نشنید یا شنید
همین حجاب شیرزن میسازد
قرار است مادر شهید شود!...
به روز هستیم
یا علی