یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

حالا که بساط تحلیل‌های ریز و درشت به راه است و دارند سقوط نظام سوریه را نقد می‌کنند، من هم چند جمله‌ای بنویسم...

به نظرم سقوط سوریه یکی از ابعاد مهمِ ابرقدرتی ایران در جهان را به خوبی نشان داد! حالا چه ربطی دارد؟ بگذارید برایتان کمی باز کنم؛

چهارده سال پیش در تونس مردی خودسوزی کرد و این خودسوزی باعث شروع یک جریان اعتراضی بزرگ بر علیه دیکتاتورهای کشورهای عربی شد. حکومتِ تونس با فرار دیکتاتوری به نام «بن‌علی» به عربستان ساقط شد، پشت سر آن حسنی‌مبارک در مصر کله‌پا شد و رسید به سقوط موجودی به نام «قذافی» در لیبی. این بهار عربی یا به قول ما ایرانی‌ها بهار اسلامی کشیده شد تا به بحرین و عربستان و بقیه کشورهای عربی هم رسید.

همان وقت‌ها که جریانی توی سوریه هم این ماجرا را تکرار کرد، رهبری تذکر داد این را با بقیه اعتراضات دیگر کشورها قاتی نکنید! توی سوریه، هدف چیز دیگری بود که اتفاقاً پشت آن دولت‌های غربی و اروپایی قرار داشتند. همان روزها همه‌ی دنیا می‌گفتند «بشار اسد» رفتنی‌ست و حتی توی ایران هم این حرف از طرف دولتی‌ها شنیده می‌شد. یک نفر نظر دیگری داشت اما؛ امام خامنه‌ای پای این حرف ایستاد که بشار ماندنی‌ست و باید هم بماند...!

هشت سال توی سوریه بین محور مقاومت و تروریست‌هایی از ده‌ها کشور دنیا جنگ در گرفت. جالب اینکه مردم سوریه هم کم‌کم با کشتار وسیعی که در رأس این گروه‌ها توسط داعش، ارتش آزاد، تحریرالشام و جبهه‌النصره و ده‌ها گروه تروریستی دیگر قرار داشتند، فهمیدند ماهیت اعتراضی داخل کشور آنها هیچ سنخیتی با بهار عربی ندارد! اما دیر شده بود. سوریه نزدیک به هفتصد هشتصد هزار کشته داد توی این جنگ و خیلی از زیرساخت‌هایش نابود شد.

اما حرف سید علی خامنه‌ای به کرسی نشست و دولت سوریه ساقط نشد. سردار سلیمانی در آخرهای همان جنگ قول داد دو سه ماهه داعش را نابود می‌کند و کرد!

گرفتید ماجرا را؟
الان تطبیق بدهید با شرایط کنونی سوریه! آن روزها مردم سوریه هم حال‌شان از دولت و حکومت‌شان به هم می‌خورد؛ همه دنیا آمدند که بشار نباشد؛ هر چه تروریست توی دنیا بود از هر کشوری، راهش را کشید رفت سوریه بجنگد، جهاد نکاح و این مسخره‌بازی‌ها هم در کار بود و دشمن از هر ابزاری کمک گرفت که حکومتِ طرف مقاومت را بزند و موفق نشد!

اما این تحریرالشام که یکی از گروه‌های تروریستی آن سال‌ها بود، با قدرتی کمتر، آن هم در زمانی که بشار اسد به مراتب محبوبیت بیشتری نسبت به 14 سال قبل داشت، آمد و چند روزه حکومت سوریه را کله‌پا کرد!

فرق این جنگ با آن جنگ یک چیز مهم بود؛ عدم حضور نظامی و مستشاری ایران توی سوریه! آن هم با زد و بندهایی که دولت‌های عربی با بشار کرده بودند. ایران این بار با درخواست کمک سوریه مواجه نشد و نقشی در جنگ نداشت. و اتفاقاً بر همه ثابت شد که در آن هشت سال جنگ وحشتناک ایران بوده که توانسته موازنه قدرت را به نفع سوریه به هم بزند...


البته از دست رفتن سوریه برای ما می‌تواند خیلی گران تمام شود. هر چه باشد، هدف همه اینها زدن رأس قدرت مقاومت در منطقه و جهان، یعنی ایران است. همین الان هم که متعرض حرم‌های ائمه نمی‌شوند از ترس ایران است و بس!

یاد حرف امام خمینی می‌افتم که در زمان جنگ تحمیلی دنیا علیه ایران گفته بود «کاری می‌کنیم که دیگر هیچ ابر قدرتی به خودش جرأت ندهد به ایران حمله کند.»

طبیعتاً از حالا باید منتظر اتفاقات بزرگ‌تری باشیم و در انها طبیعتاً حمله به ایران یک حماقت است و اتفاق نمی‌افتد. فعلاً اما باید منتظر درگیری‌های داخلی در سوریه باشیم بر سر قدرت! یعنی رسیدن به زمانِ صفرِ «جنگ گرگ‌ها و کفتارها و لاشخورها!» نوش جانتان، بکشید و کشته شوید تا خودمان ان ‌شاءالله به زودی جمع‌تان کنیم...!


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی