یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

زنان و دخترانِ مثلاً آزاد و چالشِ دولتِ پزشکیان!

يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ

همین چند روز که رفته بودم مسافرت و دوباره چشمم به دخترخانم‌ها و زن‌های با وضعیت پوشش ناجور افتاد، باز به فکرم آمد چند جمله‌ای درباره‌ی یک اتفاق ویژه که دارد توی ایران می‌افتد بنویسم. ولی خب! بی حوصلگی و از طرفی گرفتارهای زیادی که دست و دامن آدم را می‌گیرد، باعث ننوشتن شد؛ هر چند این خوب نیست! گذشت تا امروز خبری خواندم از نشان دادنِ تصاویرِ وضعیت پوششِ زن‌ها، به رئیس‌جمهور و در جلسه هیئت دولت و بررسیِ آمارهایِ بالا رفته‌ی مزاحمت‌های برای زنان! آقای پزشکیان هم مثل اینکه ناگهانی بیدار شده که این چه وضع است و فلان و بهمان و دستور داده‌اند که ویژه این موضوع رسیدگی شود!

خب! طبیعتاً ما تا جایی نانِ امنیتِ حاصل از تلاش‌های بچه‌های امنیتی و انتظامی و بسیجی و سپاهی را می‌خوریم! از جایی به بعد دیگر شامل قوانینِ در جریانِ این دنیا می‌شویم که اتفاقاً خودِ خدا آنها را لحاظ کرده و لاجرم اتفاق هم می‌افتد. یکی از انها همین آسیبِ بیشتر خوردن زنان و دختران از بد حجابیِ خودشان است! یعنی این دیگر ردخور ندارد که بدپوششیِ جنسِ زن، حاصلش می‌شود آسیب خوردنِ بیشتر! از طرفی شما هر چقدر هم پلیس و مامور و آدمِ به‌پا بگذارید برای این جنس که آسیب نخورد، باز هم آسیب می‌خورد، باز هم دزدیده می‌شود، باز هم به او تعرض و تجاوز می‌شود! چرا؟!

چون جنس مرد در مقابل جذابیتِ زن، یک جنسِ کاملاً تسلیم است! چون به راحتی اسیر هوای نفس خودش و شهوت خودش و خواسته‌های غریزی خودش می‌شود! و اگر این اتفاق افتاد، به هر طریقی شده خودش را به جنس دلخواهش می‌رساند؛ به هر طریقی! بگذارید بی پرده بنویسم که حداقل اگر روی کسی اثر نمی‌گذارد و آدم‌ها می‌خواهند با آسیب خوردن تجربه کنند، حداقل خودم وظیفه‌ام را انجام داده باشم...

ما آزادی جنسی و جسمیِ با این تعریف که غربی‌ها به خورد ما می‌دهند را عینِ اسارت و عدم آزادی می‌بینیم. زن و دختر خودش را عرضه می‌کند و مشتریِ دست به نقد او هم مرد و پسر جامعه است. جنس مرد هم در مقابل جذابیتِ عرضه‌شده‌ی زن قدرتش صفر است تا جایی که ثابت شده. یعنی حتی یوسف هم اگر یوسف شده به خاطر یک کارِ خارق‌العاده است در فراری که از خلوتِ با زلیخا دست داد! چیزی که نمونه‌ی آن بسیار معدود است، بسیار معدود!

حالا در دورانی زندگی می‌کنیم که صورت مسئله‌ی امنیت و آرامش زنان جامعه را پاک کرده‌ایم و دولت هم اصرار دارد که این صورت مسئله مطرح نشود حتی؛ و به جای آن رفته‌ایم سراغِ این ماجرا که دختران و زنان را کفِ خیابان از دست مشتریانِ دست به نقدشان نجات دهیم. یعنی دختر و زن خودش را عرضه کند، مشتری حق استفاده از آن را نداشته باشد!

حالا گیریم که نیروی انتظامی هم با تمام قدرت موفق به تامین امنیت بشود! بر فرض محال! مگر آسیب خوردنِ جنسِ زن فقط به همین مزاحمت‌های خیابانی محدود می‌شود؟! شرمنده که این را می‌نویسم! اتفاقاً زن و دختر جامعه بیشتر از مزاحمت و آسیب‌های تنش‌زا در کف خیابان، شکارِ ناملموس و نامحسوسِ جنس مرد می‌شود. یعنی با قدرتِ جذب بالای مرد، به راحتی و با پای خودش می‌آید توی تله‌ی مردها و خودش خودش را واگذار می‌کند؛ با طیبِ خاطر! و وقتی به خودش می‌آید که دیگر هیچ چیز از انسانیت و زنانگی‌اش به جا نمانده! و جالب اینکه به این جنس بودن، کالا بودن، دستمالی شدن و سوءاستفاده شدن عادت می‌کند و آن را حق خودش هم می‌داند! (نخندید انصافاً)

آقای دولت که صورت مسئله را پاک کردی! آن وقت چطوری می‌خواهی از امنیتِ زنان جامعه صیانت کنی؟! با حرف‌درمانیِ سخنگویِ غیرِ متخصص و غیر متعهدت؟! بسم‌الله؛ تلاش کن تا از امنیت زنان و دختران این سرزمین صیانت کنی! تلاش کن شاید موفق شدی و آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب را نسخ کردی!

۰۴/۰۳/۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی