موج کنسرتگرائی و تضاد آن با دین !
در جامعه امروزِ ایران اسلامی اگر نگاهی به اجمال بیندازیم، و جامعهای را در ذهن خویش ترسیم کنیم که بر مبنای ثقلین به جامانده از رسول اکرم(ص) - قرآن کریم و عترت - در پی نفی هرگونه شرک و کفر و ظلم است، و مبنا را بر مقاومت در برابر همه دشمنان خدا و اسلام گذاشته؛ به این نکته پی خواهیم برد، جریانهایی در کشور عزیزمان به راه افتاده است، که با روح انقلاب اسلامی، که هدفش لبیک گوئی به ندای "هل من ناصر ینصرنی" سید الشهداء برای رسیدن به حکومت و انقلاب مهدی صاحب الزمان(عج)هست؛ تفاوتهای چشمگیر و در جاهایی در خلاف جهت آن است...
یکی از جریانهایی که میشود آن را ضربه مستقیم به جریان معنویت جامعه دانست، "موج کنسرتگرایی" هست که با تفکرات غلط و پوچ، و همین طور با زد و بندهای جریانهایی!، اشتباهاً تبدیل به "هنر"، "سرگرمی"و "کاری اخلاقی" شده است؛ و جالبتر اینکه کسی به خود جرأت مقابله با این روند اشتباه و غلط را نداده است، و خود این موضوع، که کسی مقابله جدی نکرده است، این جریان مخالف با آرمانهای دینی را به کاری مورد تأیید تبدیل کرده است.
برای روشن شدن گوشهای از بحث که در این متن کوتاه نوشته میشود، "نماز" را مثال میزنم.
نماز در خلوت و در خانه را نماز "فرادا" مینامیم، و همین نماز وقتی به یک اجتماع در مکانی به نام مسجد میآید، نماز جماعت نامیده میشود، نماز جماعت همان نمازی است که خودِ نفسِ آن، یک نوع پیام بزرگ است. اجتماعی که در آن خدا، عبادت و گرایش اجتماعی اسلام را برای رسیدن به خدا میرساند.
اهمیت نماز جماعت وقتی از نظر دین مبین اسلام خود را نشان میدهد که آیات و روایات، بر ثواب بیشتر آن تأکید میکنند و آن را به شدت و با جدیت هرچه تمامتر تبلیغ نیز میکنند...
همین مثال را- که ممکن است خیلی نارسا باشد - در مورد موسیقی به کار میبریم، موسیقی در حوزه علایق فردی، شاید نیاز به مباحث علمی و عقلی زیادی برای حدود و حواشی آن، از نظر خطرات و ضررهایش بر روح و روان آدمی داشته باشد، اما در روزگار ما نه تنها از حوزه فردی، پایش را به کوچه و خیابان باز کرده است، بلکه چنان به اشتباه در قالب هنر جا باز کرده است، که به صورت سازماندهی شده در قالب "کنسرت" ارائه میشود.
این همان اجتماعی است که همانند "اجتماع نماز" در "نماز جماعت" برای خودش پیامهای زیادی دارد. کنسرت گرائی در جامعه، خود بزرگترین تبلیغ برای جدا کردن مردم در جامعه اسلامی از معنویتِ دین است. این تکه پازل جا گرفته در "جریان مقابله با دین" در مجموع، مکمل همان جریان "جدایی دین از اجتماع" است؛ به این معنی که در حوزه هنر و هنر مندی – به تعریف علم و فکر آدمها – دین نمیتواند تاثیرگذار باشد و نظر خود را بدهد...
شاید در حیطه علایق شخصی، موسیقی یک علاقه و علاقهمندی، تعبیر و تعریف شود، اما در تجمیع آدمها در یک مکان و رسمیت دادن به موسیقی، باید دانست از لحاظ عقلی – و حتی نقلی- این محور یک محور شیطانی و در مقابل دین است.
...
اما مسئولین جامعهای که انشاءالله همان جامعه وعده داده شده خداست در قرآن کریم(+)؛ و بنا را بر این گذاشته است که زمینه ساز ظهور "دولت یار" باشد، چرا و به چه دلیلی باید تصمیمگیریشان به سمت و سوئی برود که مردم ما از راهی که باید در پیش بگیرند، ذرهای عقب بیفتند؟
متأسفانه بدترین اتفاقی که این وسط در حال افتادن است، مهر تأیید سازمانهایی است که باید فرهنگ و اخلاقیات مردم جامعه را به سوی دینداری و اسلامخواهی رشد بدهند؛ ولی ترس از اجرای قانون و حدود اسلامی، چنان دستوپای آنها را گرفته است که رضایت جریانهای تند و مخالف دینداری را، بر رضایت خداوند ترجیح میدهند...
کشوری که دعای ندبه در آن برگزار میشود و یکی از دعاهای جدا نشدنی بعد از نماز مردمش، دعای فرج امام زمان(عج) است، نباید شاهد اجتماعاتی بر خلاف حرف و اعتقادش باشد؛ اجتماعی که، نه به عنوان هنر، بلکه به عنوان جریانی در مقابل دین و معنویت در جامعه ، قیام کرده است( و این حرف، نه اینکه بخواهد علاقه به موسیقی، و موسیقیدوستان را بکوبد، بلکه جریان "اجتماعی شدن" آن را برخلاف آیین اسلام میداند)...
با کمی تفکر بروی مجموعهای به نام "کنسرت"، به راحتی میتوان آن را در زمره "مجالس باطل و لغو" معرفی کرد، همان جلساتی که در آن "یاد خدا" محور نیست و حتی بر ضد آن است...
رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله)؛ از امور باطل و حضور در مجالس بیهوده و گوش دادن به وسایل لهو، منع فرمودند ...
(مستدرک الوسائل: ج2 ص 458، ج 13 ص 218 چاپ جدید)
پینوشت: