پاشایی رفت و برخی هنوز در عالم هپروتند !؟
مرتضی پاشایی درگذشت و جماعتی را از رفتنش گریان کرد...
گذشته از حاشیه های زیادی که سوای از خوبی یا زشتی آن، بعد از وفات ایشان و مخصوصاً در مراسم تشییع جنازه اتفاق افتاد، متاسفانه برخی پا را چنان از گلیم خویش فراتر نهادند که خانواده داغدیده، و مخصوصاً پدر مومن و باخدای مرتضی مجبور به جبههگیری و صدور بیانیه شدند...
در این کلیپ، برای ثانیههایی شاهد آنچه نوشتم، هستید...
اما چیزی که در مجموع و بعد از درگذشت مرتضی و قبلاً نیز در مراسمهای دیگر در تشییع جنازه برخی از اصحاب شهرت و محبوبیت، اتفاق افتاده بود، فراموش شدن مهمی چون "مرگ" و نگاهی در عالم هپروت به این جریان است ...!
تجمعاتی که از شمع روشن کردن از شب تا صبح در پارکها و خیابانها – به یاد آن سفرکرده- تا همخوانی ترانههای خاطره انگیز ایشان توسط دختران و پسران؛ و همین طور در مواردی سوت و کف زدنها و ....، نشان از این دارد که، مرگ را فراموش کردهایم، و نه تنها فراموش، بلکه در این مورد به انحراف نیز رفتهایم ...
جالبتر اینکه، پیام های صفحات شخصی چند تن از خانم های هنرپیشه را در مورد مرتضی پاشایی میخواندم، که با جملاتی عجیب و غریب، ورودش به بهشت، در آغوش خدا رفتنش و ... و.... را با ادبیاتی مطمئن و بی برو برگرد، ثبت کرده بودند !!!
به کجا رفتهایم؟ و به کجا میروند برخی؟ و با چه دیدگاه و بینشی، به مسئله "مرگ" نگاه میکنند؟
آیا این مختلط خواندنها و دستزدنها و احساسی برخورد کردن ها قرار است گرهی از کار آن مرحوم باز کند، و یا قرار است تاریکی، سوال و جواب و وحشت شب اول قبرش را التیامی باشد؟
یا اینکه آنقدر جریان خلقت خدا را "کشکی" حساب کردهایم، که با دوتا قطره اشک و چند ترانه خواندن از گذشته و ... قرار است شفاعتی برایش باشد؟
مسئله "مرگ" از مهمترین مسائلی است که در زندگی بشر اتفاق میافتد و پلی است برای گذر از زندگی ناقص دنیا، به زندگی کامل دنیایی دیگر، و این مهم در سخن و رفتار ائمه اطهار(ع) به طور کامل مشهود و نمایان است...
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در آخرین وصیت هایش به امیرالمومنین(ع)؛ایشان را سفارش میکنند که شب اول قبر ایشان را تنها نگذارند و برایش قرآن تلاوت کنند...(1)
و این به معنی آن است که حرکات برخی در قبال درگذشت افراد، مخصوصاً اینکه مشهور و معروف نیز باشند، بسیار مبتذل و غیر عاقلانه است.
و چه زیبا فرموده است، امیرالمومنین(ع)، در خطبه 20 نهج البلاغه:
فَإِنَّکُمْ لَوْ عَایَنْتُمْ مَا قَدْ عَایَنَ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَوَهِلْتُمْ وَسَمِعْتُمْ وَأَطَعْتُمْ، وَلکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ مَا عَایَنُوا، وَقَرِیبٌ مَا یُطْرَحُ الحِجَابُ! وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ، وَأُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ، وَهُدِیتُمْ إِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَبِحَقٍّ أَقَولُ لَکُمْ: لَقَدْ جَاهَرَتْکُمُ العِبَرُ وَزُجِرْتُمْ بِمَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ، وَمَا یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّماءِإِلاَّ البَشَرُ.
اگر شما میدیدید آنچه را که افراد نوع شما پس از عبور از دالان اسرارآمیز مرگ دیدند، شیون می کردید و به اضطرات میافتادید، و به شنیدن حقایق تن درمیدادید و اطاعت از حقایق می کردید. ولى آنچه که رهسپاران دیار خاموشان دیده اند، از دیدگان شما پوشیده است، و بزودى این حجاب از جلو چشمان شما برطرف می گردد، اگر شما می خواستید دیده بگشائید و واقعیات را ببینید، وسایل بینائى در اختیار شما گذاشته شده است.
اگرمی خواستید گوش باز کنید و واقعیات را بشنوید، شنیدنى هایى که واقعیات را با گوش شما آشنا بسازد، طنین انداز گشته است. اگر می خواستید راه رشدو هدایت را در پیش بگیرید، این راه براى شما باز است، از روى حقیقت به شما می گویم، حوادث و حقایق عبرت انگیز براى شما آشکار است. [خود رابه نادانى نزنید] شما از آنچه که باید خوددارى کنید، جلوگیرى شده اید. واز طرف خداوند متعال کسى غیر از رسولان آسمانى جز بشر تبلیغ نمی کند.
(البته در نهج البلاغه، درباره مرگ و جهان باقی، تذکرات زیادی از امیرالمومنین(ع) ثبت شده است)
(1) وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا به عهده گیر، و بر من نماز بگزار، و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم رو به روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظههایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا میسپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم (بحارالانوار ، ج۷۹، ص۲۷)
انشاءالله به زودی در پیادهروی اربعین، به نیابت از "مرتضی پاشایی" که عاشق کربلا بود، زیارت عاشورا، را در مسیر نجف- کربلا میخوانیم...
فراموش نکنید که نعمت هایتان به وسعت یک اقیانوس است
خوشبختی از آن کسی است
که در فضای "شکرگزاری" زندگی کند
چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد
چه آن زمان که می دود و نمیرسد
و چه آن زمان که گامی برنداشته،خود را در مقصد می بیند.
چرا که خوشبختی چیزی جز آرامش نیست
خدایا متشکرم...