پسر آیتالله !؟ (با مقصر باید چه کار کنیم؟)
دوران "روحانی مچکریم" فقط دوران اتفاقات نادر و بینظیر در دیپلماسی خارجی کشور ما نبود، بلکه در محور فرهنگی نیز، این موضوع پررنگتر از همیشه تاریخ بود. یادمان هست که برای انتخاب وزیر ارشاد، چه حاشیههایی به وجود آمد و در نهایت "پسر آیتالله" که ذهنها همین "پسر آیتالله" بودنش را بیشتر درک کرده بودند تا لیاقت ایشان بر پست وزارت ارشاد اسلامی را، به ریاست حساسترین نقطه مسئولیتی در کشور رسید.
شاید باورش سخت باشد، اما وجود یک وزیر ارشاد ضعیف در کشور باعث میشود هیچ غمی به دل دشمن نیاید، چون هر ضربهای بخورد، چند برابرش را از ناحیه وزارتخانهای غربزده، به ما از ناحیه فرهنگی و اعتقادی میزند. نمونه آن ورود جریانی شیطانی در فضای امروز کشورمان به نام"خوانندگی زنان" و حواشی آن است.(+)
لطفاً به گوشهای از دیدگاههای امام خامنهای درباره مسائل فرهنگی-که بیشتر متوجه وزارت ارشاد بوده است- توجه کنید:
(دیدار مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با رهبر انقلاب ۱۳۷۱/۰۹/۰۴):
یکی از وظیفه های اصلی این وزارتخانه هدایت و سمت دهی اسلامی در سطح متعالی آن، در تمامی کارهای فرهنگی کشور است و باید بینش اسلامی با همه ی غنا و گستردگی و روشن بینی که دارد در کارهای فرهنگی کشور بوجود آید...
در یک جامعه اسلامی هنر باید منطبق با موازین اسلامی باشد و انحراف در مسائل هنری به هر شکل که باشد پذیرفته نیست....
(مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۷/۰۳/۰۵):
...اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفهی ماست، وظیفهی دولت است، وظیفهی وزارت ارشاد است...
(دیدار مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با رهبر انقلاب ۱۳۷۸/۰۲/۳۱):
فرهنگ، مقوله بسیار مهمی است زیرا به ذهنیت و قوه درک انسان و نیز سازندگی شخصیت انسانها مربوط میشود و با هیچ سازندگی و بنای دیگری قابل مقایسه نیست. اینجانب از اوایل انقلاب تا کنون دلهره، دغدغه و نگرانی زیادی در مقوله فرهنگ داشتهام...
درک نادرست، کج سلیقگی و دیرفهمی در مسائل فرهنگی، به بروز ضایعه مهمی منجر خواهد شد که در نتیجه آن، افکار صحیح، میدان عمل پیدا نخواهند کرد، بر همین اساس در گزینشها باید از افراد کج سلیقه و بدفهم، هر چند که متدین و مؤمن نیز باشند، اجتناب شود...
(بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۱۳۸۵/۰۳/۲۹):
پیرایش چهرهی فرهنگی کشور، یکی از مسائل عمدهی ماست. چهرهی فرهنگی کشور باید چهرهی نورانی، اسلامی و کاملاً منطبق با فضیلتهای اخلاق اسلامی باشد؛ این یکی از خلأهای ماست...
نمیشود گفت دولت به ایمان مردم کاری ندارد؛ نه. مدتی این فکر را ترویج کردند؛ اما این غلط است. دولت وظیفهدار است. چطور وزارت بهداشت با داروفروشهای مصنوعی ناصرخسرو مبارزه میکند؛ اما "وزارت ارشاد" با مخدر فروشهای فرهنگی مبارزه نکند!؟ با سمپراکنان فرهنگی مبارزه نکند!؟ این، وظیفهی دولت است؛ صدا و سیما یک جور، "وزارت ارشاد" یک جور و دستگاههای گوناگون یک جور. وظیفهی مهم این است که ما پایههای یک ایمان روشنبینانه و استوار را در ذهن نسلهای جوان و رو به رشد خودمان تقویت کنیم...
ما باید این بندهای اختاپوس فرهنگىِ تحمیل شدهی به وسیلهی غرب را از دست و پای خودمان باز کنیم؛ این هم یکی از اصول ماست...
(بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۸۵/۰۶/۰۶):
... در دیدارهای با دولتها، یکی از آن بخشهایی که بیشترین تکیه را روی آن میکردم، مسئلهی فرهنگ بود. اهمیت کار فرهنگی نباید مورد غفلت قرار گیرد. در کار فرهنگی هیچ وقفه و تعللی جایز نیست؛ چون بیشترین تلاش دشمنان بر روی جامعه و ملت و کشور ما، تلاش فرهنگی است. این مبالغه نیست! بیشتر و پُرحجمتر و مؤثرتر از تلاشهای سیاسی و امنیتی، تلاش فرهنگی است. علت هم این است که آنها میدانند اگر در تلاشهای فرهنگی علیه انقلاب موفق و پیروز شوند، بقیهی کارها برای آنها آسان خواهد شد؛ لذا روی این متمرکزند. ما مطلقاً نبایستی توقف داشته باشیم، باید پیش برویم. هیچ سطحینگری جایز نیست. ظاهرگرایی و عوامزدگی در کار فرهنگی جایز نیست. کار فرهنگی بایستی مدبرانه، عمیق، با حوصله و از سوی آدمهای باصلاحیت و کارشناسهای حقیقتاً وارد، در همهی شعبهها و شاخههای گوناگون فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد.
(بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت و مدیران اجرایی کشور ۱۳۸۶/۰۴/۰۹):
امروز یکی از سیاستهای رائج و متداول در دست و بال شبکهی خطرناک صهیونیستی دنیا و عوامل دولتیشان در کشورهای مختلف این است که جوانها را، بخصوص در کشورهای اسلامی و بخصوص در کشورهائی که ممکن است در مقابل آنها به عنوان یک رقیب علمی یا رقیب سیاسی قد علم کنند و منافع آنها را به خطر بیندازند، از نگاه جدی به زندگی باز بدارند. آنها میخواهند این جوانها را ضایع کنند؛ آنها برای این کار برنامهریزی کردهاند. مقابلهی با این برنامهریزی علاوه بر اینکه یک وظیفه است، یک حرکت شجاعانهی سیاسی است؛ لذا بخشهای مربوط به امور دینی، وزارت ارشاد، کارهای علمی، بخشهای وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی و آموزش پزشکی، جزو بخشهای بسیار حساس در برنامهریزیهای کلان دولت محسوب میشوند و وظائف بزرگی را بر دوش دارند...
(بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴):
فرهنگ را دست کم نگیرید؛ خیلی مهم است. بنابراین صرف وقت کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهی بگذارید تا جهتِ ارزشی به فرهنگ بدهید. از جملهی کارهایی که مسؤولین فرهنگی دولت خیلی باید به آن بپردازند و واقعاً یک دقیقه را در آن فروگذار نکنند، این است که به فرهنگ عمومی جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگی، جهت ارزشی بدهند. چون تلاش زیادی شده تا جریانهای فرهنگی و عاملهای فرهنگی - هنر و ادبیات و شعر و سینما و بقیه - در جهت غیر ارزشی حرکت کنند و راه بیفتند. شما باید کمک کنید و همهی تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگی کشور در جهت ارزشی جهت بدهید...
(بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور ۱۳۷۳/۰۴/۲۲):
و اما در عرصهی فرهنگ، بنده به معنای واقعىِ کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغههایی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصفِ شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرّع کند. من چنین دغدغهای دارم. البته در سخنرانیها، از این دغدغه با مردم نخواهم گفت؛ اما نمیشود که به شما نگویم. شما خودتان دستاندرکاران مسائل فرهنگی هستید و باید از این دغدغهی من خبر داشته باشید. خودِ من هم آدمی بیاطّلاع از مسائل فرهنگی نیستم؛ همانطور که از مسائل کشور نیز هیچگاه بیخبر نبودهام. لذاست که حقیقتاً در باب فرهنگ، احساس نگرانىِ عمیقی دارم...
یکی از عوامل سایش در جبههی خودی، این است که مسؤولینِ خودىِ فرهنگ، مانند وزارت ارشاد و بعضی دستگاههای دیگر، به آن کم توجّهی کردند. از ابتدا که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد، بایستی دفتر گزینش دایر میکرد و به سراغ کسانی که اهل نویسندگی، شعر، فیلمسازی، موسیقی حلال و دیگر رشتههای هنری بودند، میرفت...
دایر کردن چنان دفتر گزینشی در وزارت ارشاد لازم بود تا مراجعه کنندگانِ دارای استعداد هنری را جذب میکردند، یا حتی به سراغشان میرفتند. اگر چنین میشد، وزارت ارشاد را که گاهی لانهی مراکز فساد فرهنگ گذشته بود، بتدریج و به مرور استحاله و تبدیل به مرکزی برای انقلاب و اسلام و خدا و حقّ و آزادگی میکردند و مسلّماً پس از گذشت ده سال، میتوانستند در همهی رشتههای هنری، شخصیتهای عظیمی را پرورش دهند و معرفی کنند. اما چنین کاری نکردند.
حال «مقصّر چه کسی است؟» ما که اینجا قاضی نیستیم. «با مقصّرین باید چه کار کنیم؟» ما که دادستان نیستیم. فعلاً میخواهیم وصفالحال کنیم و ببینیم از حالا به بعد باید چه کار کرد؟
***
با این تفاسیر، و با وجود حواشی بسیار ناخوشایند ضدفرهنگاسلامی ایرانی، که در این مدت اتفاق افتاده است، آیا وقت آن نرسیده است که با "پسر آیتالله" که فعالیتهای انجام گرفته در حوزه کاری ایشان، هیچ سنخیتی بین ایشان و پدر بزرگوارشان جانگذاشته است، برخورد قانونی و شرعی شود؟! دوستان عزیز و بزرگوار در مجلس، منتظر چه هستند؟!
…..با آمدن امام در کشور ما / خورشید حقیقت زافق سر زده است ………
دهه فجرمبارک