مذاکرات، از توهم تا واقعیت !
اطرافمان کمی شلوغ تر از گذشته شده است و ما و حرکت ما که سردمدار حرکت پابرهنگان و مستضعفین جهان بر علیه ظلم و کفر در عصر جدید بوده ایم، در چشم ها بیشتر نمایان است. مردمی که خیزش خون بر علیه شمشیر را خیزشی پیروزمندانه دیده اند و سوای سختی ها و فشارهای شروع و تداوم آن، آینده را بسیار نورانی می بینند، به امید رسیدن به انقلابی در حد و اندازه ایران اسلامی، در تلاش و کوشش هستند ...
اما آنانکه جریان حرکت ما به سوی قله های رفیع موفقیت را رصد می کنند، "مذاکرات"، آن هم نه مذاکراتی قهرمانانه و بالادست، بلکه مذاکراتی که کم کم ماهیت زورگویی و قلدری دشمن را نشان می دهد، را استخوان گلوگیری می دانند که دل ها را نگران و افراد را دلواپس نتایج آن کرده است.(منظور مذاکره قهرمانانه نیست، مذاکره منفعلانه است) مطمئناً تنها عامل نگرانی، خدعه و نیرنگ دشمن نیست، بلکه نگرانی بیشتر از خوش خیالی و دلسپردن به دشمن در مذاکرات است، و شجاعت بیش از اندازه در پیشروی این محور که به نوعی به تهور رسیده است!!! مذاکراتی اینگونه به نیت رسیدن به اهدافی انجام می گیرد:
-به نیت رفع سوء تفاهمی که یک انقلاب مردمی بر مبنای اسلام در سال 1357 آن را موجب شده است.
هر چند این انقلاب در زبان بسیاری از منورالفکرهای ما مورد تایید است اما فقط نفس یک انقلاب مورد تایید بود نه دنباله های آن که در برخی از موارد موجب درگیری های زیادی بر سر آن شد، که یکی از آنها فتح لانه جاسوسی آمریکا و به هم خوردن رابطه این کشور با ما شد.
و مذاکرات، قرار است این آب ریخته را به ظرف برگرداند!؟
-مذاکرات به خاطر ترس از دشمن، و ترس از هیبت او؛ ترس از اینکه خانه امن و امان ما را به هم بریزد...
و این موضوع همان چیزی است که گاهی در ادبیات برخی از سیاستمداران ما خود را بروز و ظهور می دهد؛ ادبیاتی از سر یک احساس نگرانی و ترس که بعد از ابراز آن، برخورد رهبر انقلاب، امام خامنه ای را نیز در پی داشته است.
با نگاهی به رجز خوانی های دشمنان ما در عین اینکه بر سر میز مذاکره دم از رابطه می زنند، خواهیم فهمید که از طرف رهبر انقلاب و مردم حماسه ساز و قهرمان ایران اسلامی، این تهدیدها در حد یک بلوف استراتژیک بیشتر نیست، بلوفی که در هنگام بیان کردن آن نیز، دلشان می لرزد و مو بر تنشان سیخ می شود، جه برسد به اینکه بخواهند غلطی هم بکنند.
-مذاکرات به خیال رفع معضلات و مشکلات اقتصادی
این دیدگاه که بارها و بارها از طرف امام خامنه ای مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته، و بارها به تکیه بر توان داخلی برای رفع این مشکلات سفارش شده است، انگار اجرایی شدن آن مورد تایید برخی هست.
شاید خیال خوش و لذت بخش رفع همه تحریم ها رویای برخی شده باشد، رویایی که با عملی شدن آن، و به یکباره تمامی سدهای رسیدن به یک زندگی "شاهانه" و زندگی اشرافی برای همه مردم جامعه را در هم می شکند، اما وقتی نگاهمان را از "نوک بینی" خود به افقی دوردست می اندازیم، انگار کمی هم باید دلواپس این خوشخیالی ها بود !
-مذاکرات برای کسب اعتبار در جامعه جهانی
وقتی در نگاه برخی از دوستان سیاستمدار ایرانی، چند دولت زورگوی قلدر، جامعه جهانی شناخته می شوند، باید هم برای رسیدن به اعتباری در چشم آنها تلاش کنند.(لینک)
امام خامنه ای درباره این موضوع بارها تذکر داده اند:
بنده موافق نیستم که تعبیر دروغین «جامعهى جهانى» را در مقابل جمهورى اسلامى - که دشمنان ما به کار میبرند - به کار ببریم؛ کدام جامعهى جهانى؟ کسانى که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارند جامعهى جهانى نیستند، چند دولت مستکبرند که آنها هم عمدتاً زیر نفوذ یک مشت کمپانىدارانِ صهیونیستِ غارتگرِ بدنامِ بددلند؛ این جامعهى جهانى نیست؛ آنهاخودشان را جامعهى جهانى مینامند. جامعهى جهانى ملتها هستند، جامعهى جهانى دولتهاى مظلومى هستند که جرأت و دلیرىِ اظهار مخالفت را ندارند و اگر فضا پیدا کنند، آنها هم مخالفت خواهند کرد. جامعهى جهانى دانشمندان و اندیشمندان و متفکران و عالمان و خیرخواهان و آزادىخواهانى هستند که در همهى دنیا متفرقند و حقیقت را میفهمند و آن را ستایش میکنند.(لینک)
***
اما واقعیت پشت پرده مذاکرات چیست؟
-مذاکرات به آمریکا اعتبار می دهد
این نکته نیز توسط امام خامنه ای بارها بیان شده است که مذاکرات بیشتر به نفع آمریکاست و آنها به این موضوع نیاز بیشتری دارند:
آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هستهای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که میبینید در بین آمریکاییها هست، سناتورهای آمریکا یکجور، دولت آمریکا یکجور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند امّا ابراز استغنا میکنند.(لینک)
البته همین که آمریکا در مقابل چشم صهیونیست ها ادعای متوقف کردن ایران را در مذاکرات می کند، و به آنها دلداری و قوت قلب می دهد، بهترین مدعا برای این موضوع است.
- مذاکرات ایران را در رودربایسی برخورد با جنایات آمریکا و هم پیمانانش قرار می دهد
هرگاه با این ابرقدرتها مذاکره کردیم، به نوعی چشم روی بدی های آنها بستیم تا نکند دلشان از ما سرد شود و روی از ما بگردانند. شاید مثال مذاکرات سال 82 و در مقابل آن حمله به عراق و افغانستان نمونه خوبی باشد. البته حمله به غزه و حواشی آن نیز مثال خوبیست (لینک)
- مذاکرات ملتهای انقلابی را که چشمشان به ایران است و به نوعی این کشور را الگوی خویش کرده اند، دلسرد می کند
باید باور کرد ما همان ملتی هستیم که به قول امام روح الله به استکبار جهانی سیلی زده ایم، و اگر سیلی بخوریم و یا زمین بخوریم، همه آنها زمین می خورند. البته جور برخی از دوستان مسئول را رهبر انقلاب بر دوش می کشد و با جبهه گیری های به موقع و سخنان روشنگرانه، امیدهای آنها را زنده نگه می دارد، ولی با این دشمن اینگونه مذاکره کردن، چشم و دل بسیاری را نگران کرده است.
- مذاکرات توان زیادی از قوای بالفعل ما را از بین می برد.
خواه ناخواه بسیاری از محورهای محرک و یا مستعد حرکت مفید در کشور، نگاهشان به مذاکره و نتایج رویایی آن است. این نگاه موجب تغییر در روند خرید و فروش و سازندگی نیز می شود، و جلوی بالفعل کردن بالقوه ها را می گیرد.
اصرار بیش از اندازه امام خامنه ای بر تکیه بر قوای داخلی، به نوعی ایجاد تحرک مثبت در این محور است:
[نکتهی] سوم، تکیه بر ظرفیتهای داخلی است که در این سیاستها دیده شده؛ من بعد راجع به این ظرفیتها، باز مختصری توضیح خواهم داد: چه ظرفیتهای علمی، چه انسانی، چه طبیعی، چه مالی، چه جغرافیایی و اقلیمی. ما ظرفیتهای مهمی داریم؛ یعنی در این سیاستهای اقتصاد مقاومتی تکیهی اصلی برروی ظرفیتهای داخلی است، که بسیار هم گسترده است.(لینک)
-مذاکرات حرکت سریع به سوی اهداف پیش بینی شده را کند می کند
این موضوع مورد صحّه همه، من جمله دوستان سیاسی نیز هست. وقتی مجبوریم به خاطر گزافه گویی دشمن، هر روز بخشی از فعالیت های "علمی و به جا و مثبت" خود را متوقت کنیم، برگشت به روند رو به رشد قبلی مسلماً برای ما هزینه بردار است، البته زمانی که سوخته و از بین رفته است، بسیار بدتر از "اکسید شدن اورانیومی است" که قابل برگشت است.
ادامه مذاکرات ملزوماتی را بر ما بار می کند که پذیرش برخی از موانع از طرف آنها، برای توقف یا تعلیق، از آن ملزومات است...
امید است که در این شرایط بسیار حساس به فکر نقش خویش در رسیدن به تمدن اسلامی باشیم. دشمن گور خود را سالهاست که کنده است و حتی ابهت سه دهه پیشتر خویش را ندارد، که بشود حداقل به ظاهرش اعتنا کرد و آدم حسابش کرد ...
راهکار چیه؟فیلتر کردن و جمع کردن دیش ماهواره؟وقتی دیشی وجود ندارد و با موبایل و تبلت شبکه های ماهواره ای رو میشه دریافت کرد(بزودی).اونوقت استراتژی نظام چه خواهد بود در برابر این تکنولوژی؟سانسور؟فیلتر؟نظر شما چیه دوست گرامی؟