یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

خلاقیت در کشتن انسانها !؟

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۱ ب.ظ

این روزها، دنیای اسلام، از وجود حیواناتی انسان نما به نام "تکفیریها و وهابیون" روزگاری سیاه و خونین را از سر می گذراند. روزگاری که حیوانات نیز در شگفتند از درندگی و درنده خویی اینها ...!

کم کم زبان مصدومین حادثه "کشتار منا" باز می شود و خاطره هایی تلخ شنیده می شوند. اینها که این چند روز گفته و شنیده شده، چیزی جز "برنامه ریزی هدفمند و خلاقانه" برای کشتن انسان ها نبوده است و چه ساده ایم که باور کنیم همه اینها "بی برنامگی و عدم کفایتی ساده" بوده است که از چند وهابی پر مدعا صادر شده است...

با نگاهی به "توله های وهابی و تکفیری" در سوریه و عراق و چند کشور عربی دیگر، و سابقه درخشان آنها در اجرای آدم کشی هایی هر چند خلاقانه تر، و تنوع در نابود کردن نسل مسلمین، به این نتیجه خواهیم رسید که "قاتلان اعظم" که با تصاحب مقدس ترین مکان ها، استخوانی در گلوی اسلام شده اند، باید و حتماً توان آدم کشی بیشتر و خلاقانه تری نسبت به "سگ توله های" خود داشته باشند...

"شهدای منا" رفته بودند تا در مصافی نمادین با شیطان رجیم، رمی جمرات کنند؛ و این شیطان بود که در جسمیت "خادمین حرمین شریفین" جان آنها در این راه مقدس ستاند و چه زیبا واژه ایست "شهادت"، شهادتی که به دست کثیف ترین آدم ها و در مقدس ترین سرزمین ها اتفاق افتاد ...

اجازه رهبر معظم انقلاب در خاکسپاری این شهدا در گلزارهای شهدا، پیام روشنی است به همه دنیا، که حاجیان کشته شده در "منا"، شهدای زمینه ساز ظهورند، ان شاءالله ...

نظرات  (۱۱)

مرگ بر آل سعود
مرگ بر آل یهود
مرگ بر آل سعود
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۸ افشاگری سردار حزب الله دکتر سجاد صادقی در مورد وقایع شبکه دو سیما
http://nocutpress.ir/6501/%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%85-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88/
سلام عاجزانه تقاضا میکنم به صورت شکیل و زیبا جواب متنی که پایین نوشته رو بنویسید...خواهش میکنم جواب بدید...




قابل توجه دلواپسانی که تیغ کینه بر قامت دکتر ظریف کشیده اند

راستی اگر شما در جمل می بودید و علی را میدید که با زبیر به گفتگو نشسته است با علی چه می کردید و ایا پاسخ علی که مذاکراتش با زبیر باعث پشیمانی او از جنگ شده است شما را قانع می کرد؟ و یا باز زبیر را دشمن دانسته و شیطان را امریکا می پنداشتید؟
اگر در حدیبیه می بودید ومی دیدیدکه پیامبر اعمال حج را تعطیل کرده و با سران قریش به مذاکره و نهایتا صلح را می پذیرفت به رسول خدا چه میگفتید که طبق فرمان قران عمل نکرده و حج را به جا نیاورده است ؟ حتما باز انها دشمن بودند و شیطان قرار بود دوازده قرن بعد در نیمکره ی غربی جهان متولدشود؟
اگر در مکه می بودید و یکی دو روز مانده به عید قربان حسین را میدید که حج را تعطیل کرده و دستور خدا را انجام نداده است ایا با شریح قاضی هم صدا نمی شدید خاصه ان که حسین در طول مسیر خود به کربلا مرتبا با نمایندگان کوفیان مذاکره میکرد؟
اگر در در صفین می بودید و علی را میدید که به کرات قاصد صلح به خیمه ی معاویه می فرستد ایا به او خرده گرفته و یا نه معاویه را دشمن و شیطان را امریکا می دانستید
اگر در جمل بودید و میدید که علی بر اجساد کشتگان بدر نماز می خواند دلواپس نمی شدید؟
اگر در نهروان بودید و میدید که علی ابن عباس را برای نصیحت وصلح به دربار خوارج می فرستد دلواپس نمی شدید
اقای رسایی و کوچک زاده و شریعتمداری و نماینده ی بروجرد اگر در شب عاشورا می بودید و میدید که حسین به تندیس وفاداریش عباس می گوید سلام شمر را جواب بده و سخنانش را بشنو اگر چه فاسق است ایا دلواپس نمی شدید و سر حسین فریاد نمی زدید که تو چه حقی داری با این موجود کثیف مماشات می کنی و یا شمر را هم دشمن دانست وشیطان را امریکا میدانستید
از همه مهمتر اگر روز هفتم محرم بودید و میدید که حسین خود داوطلب مذاکره با ابن سعد شده و به او پیشنهاد میدهد که من به شام میروم و خود میدانم با یزید تو و ابن زیاد چرا از من بیعت می خواهید راستی با حسین چه می کردید
مگر در این کره ی خاکی شیطان تر و کثیف تر از ابن سعد و شمر هم و جود دارد
اگر بودید و می دید که حسن بن علی دست در دست معاویه و پیمان صلح می بندد ایا رسایی به او نمی گفت دیگر با این دست به مزار پدرت دست نکش که با دستان معاویه شهید شده است
اگر در زمان امام رضا می بودید و میدید که آقا برای صلح با مامون و پذیرفتن ولایتعهدی از مدینه به توس میرود و دست در دست مامون می گذارد با امام چه می کردید؟
آقایان دلواپس اگر قانون گرایید تن به قانون دهید و اگر ولایی هستید پیرو ولایت باشید . مگر رهبر عزیز انقلاب در برابر دیپلماسی دکتر ظریف موضع گرفته است که شما به او می گویید غلط زیادی کرده است
غلط زیادی آنهایی می کنند که کاسه ی داغ تر از اش شده و همیشه از قانون و فرمایشات ولایت سرپیچی می کنند .
که رهبر انقلاب فرمودند تیم مذاکره کننده فرزندان انقلاب شجاع مدیر و مدبر هستند
ونماینده ی حضرت اقا در مسایل خارجی آقای ولایتی است که در کمسیون برجام موضعی کاملا علیه جلیلی و نمایندگان دلواپس داشت
این نکته یعنی اینکه رهبری اگر مخالفتی داشت از طریق نماینده اش اقای ولایتی ابراز می فرمودند نه از طریق رسایی کوچک زاده شریعتمداری نبویان و یا شما که ییانات اینان را تبلیغ می کنید . شاید هم نماینده اش دلواپسانند که ما نمی دانیم
اگر داغ ضد ولایتی وجود دارد بر پیشانی انهایی است که در اجرای یک حکم رهبر تمکین نکرده و چند رور در اعتراض به فرمان رهبری در محل کار حاضر نشده که باعث استعفای چند وزیر ولایی اش شد . اما همان زمان دلواپسان امروزی از دوست ناخلف شان تبری نجستند و پای علمش سینه زدند
آقایان دلواپس بیش از این دل قانون و ولایت را نرنجانید و پیرو حداقل یکی از این دو باشید
پاسخ:
سلام اقای امید
دوست من مطلب شما رو مطالعه کردم و اون رو پر از ایراد های "برداشت اشتباه از مسائل تاریخی " دیدم
از من نخواهید همه اونها رو جواب بدم و واقعاً در توانم نیست که اینجوری بنویسم و جواب کامل بدم. ولی من به عنوان مثال نحوه مذاکراتی که از ائمه نوشتید که همه اونها قیاس اشتباه بر مذاکرات امروزه رو؛ فقط یکیش لینک میدم برای مطالعه:
http://hekmatema.blog.ir/post/80
البته این مطلب فقط یک جواب به شماست.
جوابهای زیادی برای شما هست که به علت نداشتن فرصت از نوشتن معذورم
کما اینکه تندی برخی از نمایندگان و برخی رفتارها را از هر جناحی که میخواهد باشد نمی پسندم...
کاشکی کمی فرا جناحی و برای مصالح انقلاب می اندیشیدیم، همه ما من جمله شخص خودم... اونوقت کشور میشد کشور مورد نظر همه ارزومندان آزادی و عشق و عدالت و خوبی ...
۱۳ مهر ۹۴ ، ۰۱:۳۹ به نویسنده
وقت بگذارید و جواب بدهید. بهانه وقت ندارم به معنای شکست در بحث است. اما به طور خلاصه سه اشتباه عمدی در نوشته امید هست:


اول : اشتباه در تاریخ. مثلا
پیفمبر هرگز حج را تعطیل نکرد! چون اصلا آن زمان وارد حج نشده بود! آغاز حج از عرفات است. ثانیا احکام حج هنوز تشریع نشده بود.

امام حسین هرگز حج را ترک نکرد. بلکه قبل از عرفه در روز هشتم مکه را ترک مرد و اصلا وارد حج تمتع نشد. این یک خطای تاریخی است که برخی نویسندگان شیعه هم مرتکب شدند.
یا علی هرگز برکشتگان بدر نماز نخواند چرا که آنها کافر بودند! بلکه بر گشتگان جمل نماز خواند.


اشتباه دوم : نفهمیدن تفاوت مذاکره با اتمام حجت و هدایت است.
ما به خطا هر در عرف سیاسی مذاکره را همان معامله معنا می کنیم یعنی بده و بستان. و بعد می گوییم امام علی علیه السلام مثلا با طلحه و زبیر مذاکره کرد! در حالی که امام هرگکز بده و بستان نکرد. نگفت من فلان امتیاز را می دهم شما هم مثلا اینقدر کوتاه بیایید! اتفاقا طلحه طزبیر بودند که دنبال معامله بودند و حکومت کوفه و بصره را می خواستندو. اما امام علی علیه السلام صرفا مقام خود و احادیث نبوی را به آنها یاد آوری می کرد. مثلا به زبیر فرمود یادت هست مرا در آغوش می کشیدی و پیامبر فرمورد ای زبیر روزی می رسد که تو با علی برخورد می کنی در حالی که در حق او ظلم می کنی؟ و... همچنبین مذاکرات امام با معاویه. یکجا حرف از معامله نیست. حتی یک مورد. معامله یعنی به رسمیت شناختن حریف و حق هرگز باطل را به رسمیت نمی شناسد. تنها امام وقت می گذارد تذکر می دهد بلکه معاویه و یارانش آگاه شوند. سخنان امام حسین و حضرت عباس علیهما السلام با سپاه ابن سعد هم چنین است. یکجا حرف از معامله نیست. اتافاقا ای شمر است که اهل معامله است و امان نامه می آورد!! کدام مماشات؟


حتی صلح حدیبیه هم معامله نبود. اتفاقا پیامبر کلاه بزرگی را بر سر دشمن گذاشت و کوجکترین امتیازی به آنها نداد. چرا که حتی در آن بندی که به نطظر برخی افراد بدترین بود، اگر مسلمانی کافر می شد همان بهتر که به جای زندگکی منافقانه نزد مسلمانان به به کفار می پیوست و برعکس این کفار احمق بودند که پفتند هر کس از آنها مسلمان شود را پیش خود نگه می دارند! و به این ترتیب یک ستون پنجکم رایگان برای پیامبر در مکه ایجاد شد. این افراد بین راه مکه و مدینه جمع شدند و کاروانهای قریش را غارت می کردند بی آنکه پیامبر مسوولیتی داشته باشد! در نهایت خود کفار با التماس لغو این بند را خواستار شدند! پس هیچ امتیازی پیامبر به کافران نداد.

از همه مهمتر اینکه خدا در قرآن به صراحت اعلام کرده است مسلمانان حق ندارند طرف پیشنهاد دهنده صلح باشند:
فلا تهنوا وتدعوا إلى السلم وأنتم الأعلون والله معکم ولن یترکم أعمالکم (سوره محمد آیه 35)
پس از اساس مسلمان تا جنگ هست حق ندارد پیشنهاد صلح و سازش بدهد. فقط اگر کافر پیشنهاد صلح داد است که مسلمان حق دارد بپذیرد:
وإن جنحوا للسلم فاجنح لها وتوکل على الله إنه هو السمیع العلیم ) سوره انفال آیه 61)
دشمن باید طرف خوار و اسلام باید طرف عزتمند باشد. جنگ ادامه می یابد تا لحظه ای که دشمن خواری و خفت را بپذیرد:
قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الآخر ولا یحرّمون ما حرّم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین أوتوا الکتاب حتى یعطوا الجزیة عن ید وهم صاغرون( سوره توبه آیه 29)
پس می بینید که صلح طلب به هر قیمت نیستیم و صلحی در آن امتیاز بدهیم و یا خواری بپذیریم اصلا حرام است برما.



اشتباه سوم در گوش نکردن به سخنان رهبری است
اگر براستی ولایتی همان سخنگوی رهبری است پس چه احتیاجی بود به این همه تذکرات و هشدار ها خط قرمزهای رهبری که در دوره سابق خبری از یکی از آنها نبود؟
و چرا رهبری در مورد اظهار نظر برخی منصوبان ایسان - یعنی همین ولایتی ها- گفت من خودم زبان دارم حرف خودم را از خودم بشنوید؟
و تازه از همه اینها گذشته به فرض که رهبری اصلا موافق برجام بود! پس انقلاب و انقلاب و آنهمه شهید برای چه بود؟ برای آنکه مجددا زیر سلطه آمریکا برویم؟ اگر رهبری چناان تفکری داشت که اصلا عدالت و ولایت خارج می شد و یک طاغوت بیشتر نبود.




در اینجا باید حقیقت مهم دیگری را هم اشاره کرد.
اینکه عملکرد جلیلی هم ابدا مورد تایید اسلام نیست.


چنانچه اصل این مذاکرات از روز اول و از بیخ حرام مسلم شرعی بود. حتی معامله هم وقتیمعنی دارد که بین دو طرف بر سر شیء ثالثی باشد. اما اگر قرارشد رنگ
اتومبیلتان را بر اساس دستور همسایهانتخاب کنید این دیگر مذاکره نیست.
بلکه بردگی است. پس کاری که ما کردیم حتی معامله هم نبود. امضای سند بردگی محض بود.

حق یک مسلمان این بود که اصلا سیادت و سلطه رسمی 6 طاغوت را نپذیرد. حق
این بود که فریاد بزنید اصلا به شما چه مربوط است که در امور داخلی ما
دخالت می کنید. نه اینکه اول بپذیرد بر سر یک مساله داخلی از اجاب اجازه
بگیرید و بعد به خیال خودتان افتخار کنید که امتیاز نداده اید حال آنکه
همین سر میز رفتن بزرگترین امتیاز بود که دادید.

چرا جلیلی راه روحانی و لاریجانی را ادامه داد و همین حق را روی میز
مذاگره گذاشت؟ آیا نمی فهمید اصل این مذاکرات به معنای پذیرش رسمی سیادت
نظام سلطه است؟ آیا نمی فهمید حتی در ایده آلترین حالت این مذاکرات - که
مثلا فرض کنیم اصلا آمدیم و اصلا
نتیجه مذاکرات شد اینکه آمریکا آن قدر با ما دوست شد که نه تنها تحریم را
برداشت که تازه خودش هم به ما تاسیسات هسته ای داد! آن وقت تازه رسیدهایم
به همان نقطه ای که در سال 57 با شاه بودیم! ما انقلاب کردیم که اصل
هژمونی نظام سلطه را نفی کنیم نه اینکه برای انجام غنی سازی برویم همان
نظام سلطه اجازه بگیریم. نه آقای جلیلی. عرفات هم خیال می کرد اگر اول
اسراییل را به رسمیت بشناسد و بعد ددر مذاکرات از قدس شرقی عقب نشینی
نکند اسم کارش مقاومت است!! جلیلی هم نمی فهمید اصل رفتن پای این مذاکرات
خیانت است و مقاومت ثانوی برای غنی سازی مساله ای فرعی است. او یادش رفت
که رهبری از روز اول با اصل این مذاکرات مخالف بود اما این فشار
دپیلماتها بود که به این نتیجه منجر شد

. این بود سخنان رهبری در سال 69:
"مسأله‌ی ساده‌لوحی و مذاکره. مذاکره، یعنی چه؟ صرف این‌که شما بروید با
امریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل میشود؟ این‌طوری که
نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله. مذاکره با امریکا، یعنی معامله
با امریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از
انقلاب اسلامی، به امریکا چه میخواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی
که شما میخواهید به امریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟
ما چه میتوانیم به امریکا بدهیم؟ او از ما چه میخواهد؟ آیا میدانید که او
چه میخواهد؟ «و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید».
والله که امریکا از هیچ‌چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن
به اسلام ناب محمّدی، ناراحت نیست. او میخواهد شما از این پایبندیتان دست
بردارید. او میخواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته
باشید؛حاضرید؟" ۱۳۶۹/۰۲/۱۲


اما چه شد که رهبری قدم به قدم کوتاهآمد تا جایی که الان باید تلویحا این برجام شیطانی را بپذیرد؟
چون رهبری در حمهوری اسلامی صرفا ستار العیوب است. او اصالتا قدرتی ندارد و تنها دلیل وجود او اختلاف عمدی و اصطکاک های درونی نظام است که عمدا در قانون اساسی گنجانده شده است. قانون اساسی روابط ارکان نمظام را مبهم و دارای تنش تعریف کرده است تا دایم نیازمند به یک ریش سفید و فصل الخطاب باشند. لهذا شاهدید در زمانی که اختلاف بین ارکان نظام شدید است نقش رهبری و اقتدار و حضور او پر رنگ می شود و در زمانهایی که مجلس و دولت و قوه قضاییه اختلافاتشان کاهش می یابد - نظیر الان- قدرت رهبری کاسته می شود و نظام می تواند نظر خودش را به رهبری تحمیل کند.
لهذا رهبری این شرایط فقط شطرنج بازی می کند و سعی می کند در درجه اول مقام خودش را حفظ کند و در در جه دوم آرامش کشور را. الان نظر نظام بر کوتاه آمدن از انقلاب است. نظر قاطبه مطلق رجال سیاسی وحتی نظامی این است. رهبری برای حفظ مقام خودش باید از یکسو رجال را راضی نکهدارد و از سوی دیگر مانع از کشیده شدن کشور به سوی خشونت شود. لهذا می بینید که از یک سو از تیم هسته ای حمایت می کند که برآیند اراده نظام هستند و از سوی دیگر سخن از مبارزه با استکبار می گوید. یعنی خلق کچل موفرفری. از یگ سو به فرد نالایق و ترسویی مثل سرافراز پست می دهد و از سوی دیگر می گوید صدا و سیما باید چنین و چنان بکند و خودش بهتر می داند که نمی کند. و حضرات حزب اللهی ها گیر می کنند در میان این همه تناقض . پس به این پدر دلبندتان زیاد دخیل نبنید. او فرزندان زیادی دارد و می خواهد همه را راضی نکهدارد و آرامش خانواده را حفظ کند. ضمنا نمی خواهد فرزندان ناراضی جایگاهش را در معرض خطر قرار دهند و می داند حتی پدر کشی از فرزندان ناراضی بعید نیست. لهذا از او انتظار اجرای عدالت را بین فرزندانش نداشته باشید. او بخواهد یا نخواهد مجبور به اتخاذ این رویه است چون می ترسد ایران سوریه شود. همین تهران در آستانه انقلاب جنسی است هر لحظه انبار باروتش ممکن است منفجر شود. حتما شاید حالا به جای هر پاسخی می نویسید من خوارج هستم. شاید. اما لطفا یکبار بند میم وصیت نامه امام خمینی را خوب بخوانید. چرا امام خمینی چنین شرایطی را پیش بینی کرد؟ پس اگر دلتان برای اسلام می سوزد منتظر رهبری نباشید. او کاری نمی کند که اقدامش خلاف خواست و رای ملت تعبیر شود. اما هرگاه تظاهرات علیه سازشکاران و بانکداران و قضات فاسد و نظایر آنها ایران را فرا بگیرد دست رهبری برای برخورد باآنها باز خواهد شد. اما اگر بنشینید که او کاری بکند و دستوری بدهد یقینا استحاله کامل در یکقدمی انقلاب اسلامی است. ما باید این پیام غربت و بیکسی و نیاز کمک رهبری را هر جا می توانیم منشر کنیم. به دوست و فامیل و همکلاسی و پایگاه بسیج محل و.. دقیقا همانطور که در دوره انقلاب مردم با هم هماهنگی می کردند بی آنکه کسی از تلویزیون بگوید فلان روز راهپیمایی . است! باید مثل یک سلسله انفجار زنجیره ای اتمی این پیام به هر که می توانیم برسانیم و آنها هم به هر که می توانند برسانند. آن وقت یکدفعه می بینید مثل 15 خرداد 42 میلیونها تن به خیابانها آمده اند بی هیچ اعلام قبلی و برنامه ریزی.
پاسخ:
سلام و متشکر از جوابتون. گفتم که فرصت ندارم بنویسم، و مطلب شما نشون داد که حق دارم...
در مورد رهبری با نظر شما موافق نیستم، این مطلب رو از جایگاه کسی میگم که سال های سال موافق ایشون نبودم و نقدهای تندی بر کارشون کردم، ولی از سالها قبل و وقتی که مطالعات اسلامی زیادی رو انجام دادم و پیگیر سخنان و افعال ایشون بودم، دیدم اون چیزی که فکر می کردم افکاری ساده و بچه گانه بوده که از سر بی اطلاعی از وضعیت جامعه و زمان و مکانی بود که توی اون زندگی می کردیم...
اصلاً هم نمی خوام تلاشی برای پشیمان کردن شما و یا تقابل با شما بکنم. شاید به قول خود آقا، شما با تحقیق به این موردها رسیدید و بر شما اجبار و ... نباید باشه ...

فقط یک کلام و متاسفانه وقت ندارم:
مدیریت مذبذب و دم همه رو دیدن و راضی کردن، عمر بیست و چند ساله نمی کنه، و مطمئناً به مشکلات عمیقی می خوره که یک حادثه مثل فتنه 88 اون رو کله پا می کنه... اما مدیریت ولایی، از ولایت فقیه این رو ثابت کرده که مدیریتی بدون خطاهای راهبردی و عمیق بوده. امروزه دنیایی از التهاب و جنگ رو شاهدیم که کنارمون هست و جالبه که توی کشور هم مسایل سیاسی به هم ریزانی داریم،  ولی کشور ما اونقدر به جا و مناسب در حرکته که با یک تشر و تذکر، کشور وحشی سعودی ترمز دستی رو میکشه، و این مدیریت ولایی عالی، ولی فقیه رو ثابت میکنه...
۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۳ به نویسنده
مشکل این جا است که شما تصور می گنید سخن گفتن از محدودیت های یک شخص به معنای اعلام تذبذب و ضعف او است! حال آنکه اگر دقت کنید خودتان جواب خودتان را داده اید. هدف رهبری صرفا حفظ آرامش و جلوگیری از ریزش حکومت و ایجاد جنگ داخلی است. به طور بدیهی وقتی هدف کسی حفظ آرامش باشد ناگزیر است کوتاه بیاید و اصطکاک ایجاد نکند و البته این روش نه تنها 20 ساال بلکه صدها سال هم ممکن است جواب بدهد. شاهان اشکانیان هم پانصد سال دقیقا به همین شیوه حکومت کردند. یعنی تقسیم قدرت با جزایر حاکمیتی و ملوک الطوایف و راضی نگهداشتن آنها.
اما از این نوع مدیریت عدالت در نمی آید. این عدالتخواهی است که سبب جنگ داخلی می شود. چرا که خواص عموما امتیاز می خواهند و زیر بار عدالت نمی روند. و این می شود دلیل ح.کومت کوتاه امام علی علیه السلام که تماما در جنگ و آشوب گذشت. در حالی اگر هدف حفظ آرامش بود با دادن چند تا پست به امثال طلحه وزبیر و.. آرامش برقرار می شد.

اما چرا رهبری چنن تزی را برای خود انتخاب کرده است؟ فقط به یک دلیل. چون مردم و حتی امثال خود شما چنین می خواهید و حفظ آرامش را اولویتی بر تر از هر چیز می دانید.
خوب زتندگی کنید. اما بدانید این تفکر همان تفکری است که مانع از ظهور است. تا وقتی که ما می ترسیم به مردم بگویم فرج نخواهد آمد مگر با پذیرش شدیدترین جنگها و تحریمها و غرقاب خون و عرق و تا وقتی که هدفمان حفظ آرامش است بنشینید که خبری نیست که نیست.
پاسخ:
شما دچار برخی سوء برداشتها هستید که به نظرم به مطالعه و تحقیق هایتان زیاد ربط ندارد و فقط باید منصفانه نظر کنید. در یک محور هم به نوعی جامع نظر نمی کنید
امام حسن ع با همان چیزی که رهبری را متهم می کنید، شیعه را میان فوج دشمن نگه داشت، در زمان ایشان عامه مردم دنبال همان آرامشی هستند که شما به نوعی مردم ما را به ان متهم می کنید، البته تا حدی نیز درست است. بگذریم از تفاوت معصوم با غیر معصوم که اجازه و قدرت فرمان دادن به جنگ و جهاد را نیز دارد و با ممیزی فقیه و غیر معصوم بودن نفی و رد نمی شود...
چرا دچار برداشت اشتباه از مقتضیات زمان هستید؟ چرا با نگاهی جامع به همه دوران دویست و پنجاه ساله زندگی ائمه اطهار ع، نگاهتان را به مسائل عمیق نمی کنید؟
شمشیر علی ع، صلح حسن ع، قیام حسین ع، سکوت و سجده های سجاد ع، علم باقر ع، نهضت علمی صادق ع و ... و ... همه برای کامل کردن هدف در یک مسیر است، زنده نگهداشتن حق و حقیقت و زمینه سازی ظهور دولت حق ...
و دقیقاً همه این بالا و پایین رفتن های ظاهری رفتاری در ائمه برای نگهداشتن این گوهر گرانبها در میان سیل متلاطم دریای دشمنی است...
رهبری امروز ما، دقیقاً کارش سخت تر است چون هم معصوم نیست و هم در ظاهر قضیه امثال خود او - در چشم مردم البته- با اون مخالفند و به اسم دین جلوی او ایستاده اند. دشمن هم با همه تکنولوژی فکری و ابزاری خود سعی در نابودی ما دارد. در کنار همه اینها سلایق متنوع دوستان سیاسی داخلی و نفهمیدن مناسب زمانی و مکانیشان، باعث بروز شرایطی خاص شده است..
همه اینها می طلبد که ایشان بدون اینکه داخل را به هم بریزد، دشمن بیرون را هم بر علیه ما داغ نکند، در حالی که باید جوابش را هم بدهد تا پر رو نشود و در کنار همه اینها کاری کند تا اصول آرمانهای اسلامی زیر سوال و زیر پا نرود و ...و ....
لطفاً خطبه شقشقیه همان امیرالمومنینی را بخوانید که از او مایه می گذارید:
شرایط حکومت کردن را به نوعی شتر سواری تعبیر می کند که باید نه بینی شتر را پاره کنی نه اینکه به دره سقوط کنی، پس میان این دو سفت و شل کردن باید جان او را و خودت را حفظ کنی...
رهبری امروز جامعه واقعاً همان حاکمیت فقیه واقعی بر مردم است که به نظرم باید باشد و مسلماً به نظرم مورد تایید امام زمان عج و خدا هم هست ان شاءالله ...
۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۶ به نویسنده
برادر عزیز!
آیا همان امام حسن علیه السلام نفرمود اگر یارانی را داشتم شب و روز را در پیکار با معاویه می گذراندم؟ اگر مردم پای کار می ماندند و خواص یکی یکی خیانت نمی کردند بازهم صلحی در کار بود؟
مساله این بود که مردم تصور می کردند زندگی مومنانه در زیر حکومت خمعاویه هم ممکن است و اسلام هم همین نماز و روزه و حج است. خوب این هم که فرق ندارد علی خلیفه باشد یا معاویه!! معاویه هم بعد از صلح به کوفه آمد و گفت مردم کوفه خیال می کنید با شما جنگیدم مکه نماز بخوانید و زکات بدهید و حج بروید؟ نه من می دانستم شما اینکارها را خواهید کرد! من فقط می خواستم بر شما حکومت کنم!

وقتی مردم این تلقی را از اسلام دارند و هدفشان هم حفظ آرامش است و ارزش حکومت عدل را نمی دانند باید هم امام حسن علیه السلام صلح کند. او وظیفه ای ندارد برای قیام در این شرایط. باید ظاهرا یزیدی بیاید که فاسق علنی باشد بلکه برخی از مردم تکانی بخورند و متوجه شوند سیستم فاسد است و جهاد با آن واجب است. ولو اینکه باز هم دنیارا ترجیح دهند و امام حسین علیه السلام را هم تنها بگذارند! اما مهم این است است که اگرقرار است مردم راه ضلالت را انتخاب کنند آگاهانه آن را انتخاب کنند. متاسفانه این آکاهی در زمان امام حسن علیه السلام وجود نداشت همانطور گفتم. مردم خیال می کردند زندگی اسلامی زیر حکومت معاویه ممکن است!

پس اینکه احیانا به سبک اصلا طلبان ادعا کنید امام حسن علیه السلام مثلا برای حفظ آرامش و یا مصلحت صلح کرد دروغ محض است. مردم نخواستند. ابدا هم بخث حفظ آرامش و داغ کردن دشمن مطرح نیست. فقط و فقط انتخاب آکاهانه مردم است که مهم است و بس.

حرف من هم یک کلمه بیشتر نیست. اگر می خواستید این رویه ادامه نیابد و رهبری در شرایط صلح تحمیلی و امتیاز دهی قرار نگیرد باید بریزید به خیابانها. باید قانون شکنی کرد. باید تحصن کرد و با نیروی انتظامی درگیر شد و شهید داد. آن وقت است که دست رهبری برای اقدام علیه دولت باز می شود.
اما تاوقتی که ظاهرا مردم همراه این دلتن و دولتت هم منتخب آنها است و ایضا نمایندگان و مردم دنبال آرامش هستند رهبری چه باید بکند؟

اما نشسته ایم و بعد می گوییم قانون را رعایت می کنیم! روحانی هم هربار به بهانه یک جشن آدمهایش را به خیابانها می کشد و به رهبری در واقع اعلام می کند که اگر قبول نکنی آدم میریزم توی خیابانها. برای همین هم رهبری بعد از هر جشن عقب نشینی می کند. تا جایی که کار وقاحت روحانی به جایی می رسد که در مصاحبه اش با رسانه آمریکایی می گوید:" دلیلی ندارد رهبری مخالف برجام باشد!" . و صدایی از احدی بلند نمی شود.

گور پدر قانون . این افراد ترسویی که با یک تشر تحصن را ترک کردند انقلابی نبودند. فقط دنبال رفع تکلیف از خودشان بودند. این تحصن خون لازم داشت. امروز باید بند میم وصیت نامه امام خمینی اجرا شود. امروز بقای انقلاب به قطرات خون ما وابسته است.
این راهم بدانید. دفتر رهبری غیر از خود رهبری است. رهبری فرمود حرف مرا
از خودم بشنوید خودم زبان دارم. متاسفانه یادمان نرفته انصاریها و توسلی ها را و دفتر امام خمینی را. انس بن مالک را فراموش نکردیم که ظاهرا خادم شخص رسول الله بود اما...

پس لطفا متوجه منظورم بشوید. این ضعف رهبری نست. بلکه خواسته مردم است که به رهبری تحمیل شده است. مردم کافیست نشان دهند با دولت مخالفند و فریاد مرگ بر روحانی و مرگ بر ظریف خیابانها را پر کند تا دست رهبری برای برخورد با اینها باز شود و بتواند دستور خود را بر اشرافیت فاسد جمهوری اسلامی تحمیل کند.
پاسخ:
در اول بحث حرفتان جواب خودتان نیز هست. بله اگر یارانی داشت. اما امروز همین یاران هم اگر باشند و رهبری به این نتیجه برسد که دستش برای کارهایی که شما می گویید باز است، مطمئن باشید انجامش نمی دهد...
حکومت های ما توسط رأی خود مردم انتخاب می شوند و این یعنی مردم در قبال انتخاب خود مسئولند. رهبر انقلاب نیز بارها در زمان همه دولت ها طرفداری خود و احترام خود را به انتخاب مردم و پشتیبانی آنها تا حد ممکن را وظیفه خود دانسته است و از آن تخطی نمی کند...
بالاخره حکومت غیر معصوم و فقیه جامع الشرایط تفاوت های عمده ای با حکومت معصوم دارد. حکومت ما مطلق انتخاب، دستور، حکمرانی فقیه نیست و اسم "جمهوری " نیز با خود به یدک می کشد. این هنر جمهوری اسلامی است که اینها را در کنار هم نگه داشته...
روسای جمهور نیز تا از خطوط قرمز رد نشده اند با برخورد آقا مواجه نمی شوند. یعنی در حیطه وظایف قانونی خود -قانون اساسی- اجازه اتخاذ هر شیوه ای برای مملکت را دارند. البته با بی سلیقگی و حزبی بازی همیشه موجبات عقب گرد هم فراهم کرده اند ولی به هر حال اجازه این کار را دارند...
قیام مردم بر علیه انتخاب خود نیز به نوعی کار عاقلانه ای نیست و رهبری با این قیام نیز برخورد می کند. مثل برخورد مردم قم با لاریجانی در قضیه مجلس و احمدی نژاد که ایشان به بچه حزب اللهی ها تذکر سفت و سخت دادند که این خشم ها را باید برای دشمن نگه دارید نه برای به کرسی نشاندن دیدگاه خودتان و بر علیه همدیگر...
مردم و دولت وظایفی دارند که اگر رعایت کنند کشور در مقابل دنیایی از فتنه به سعادت می رسد؛ ولی شما علناً می گویید مشکلاتی که از نظر قانونی رفع می شود را کف خیابان حل و فصل کنیم که این مسلماض به نتایج ذهنی شما منتج نمی شود، چون به قول رفسنجانی در فتنه سال 78، خیابان و کوچه در و پیکر ندارد و هر کسی ممکن است این قشون کشی را به انحراف بکشد...
مثل سال 88 که مردم عادی فکر کردند فقط یک حق طلبی ساده است ولی 9 ماه کشور بازیچه منافقان داخلی و دشمنان خارجی شد و نتایجش را هم می دانید ...!؟
۱۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۷ به نویسنده
خیلی خوب. اگر رهبری به گمان شما یار داشته باشد و مردم هم آگاه باشند و دست رهبری باز باشد اما باز هم عدالت را اجرا نکند و از این به قول شما مصلحت اندیشی ها بکند که اصلا از عدالت ساقط ولایتش باطل و خودش هم یک طاغوت است.

این توجیهات را از کجا آورده اید که حکومتها در زمان ما فلان و بیصار هستند؟ رای مردم یا غیر مردم. هر ولایتی وصل به ولایت الله نباشد طاغوت است و اطاعت از او شرک به خدا است. خواه دموکراتیک باشد یا دیکتاتوری. در این خصوص تفاوتی بین حکومتها نیست. اگر قرار باشد از آمریکا اجازه بگیریم چه فرقی داریم با پهلویها؟

همانطور که توضیح دادم، این خط قرمز ها را خدا تعیین کرده برای یک مسلمان. رهبری هم نظرش همین بود اما وقتی که دولت و محلس با هم هماهنگ باشند قدرت رهبری تضعیف می شود چنانچه در کامنت اول توضیحش را دادم. و آن وقت رهبری ناچار می شود کوتاه بیاید.

اما قیام علیه منتخب مردم که گفتید درست نیست! ملاک درست یا غلط بودن کارها از نظر شما چیست؟ امام علی علیه السلام چهل شب در خانه های مردم مدینه می رفت و از آنها می خواست برای احقاق حق قیام کنند. لابد می دانید که بالاخره هم چهل نفر بیعت کردند و قول دادند فردا با سرتراشیده و مسلح در کنار مسجد حاضر شوند که متاسفانه جز سه یا چهار نفر نیامدند. اما اگر آمده بودند چه؟آیا امام قیام نمی کرد و می گفت چون ابولبکر منتخب مهاجر و انصار است من کوتاه می آیم؟ یا اصلا امام حسین علیه السلام فرضا مردم کوفه هم خیانت نمی کردند. چه حقی داشت با خلیفه ای بجنگد که همه عالم اسلام در بیعت او بودند؟
می بینید این توجیهات شما سکولار است و جایی در اسلام ندارد.

اما اینکه کفتید ممکن است حرکت به انحراف بکشد! خوب بکشد! همین توجیهات را در مورد انقلاب اسلامی و یا اصلا هر قیام دیگری هم می شود کرد که چون رهبرشان معصوم نیست بالاخره ممکن است به انحراف کشیده شود. آیا می شود دلیل تسلیم در مقابل ظلم؟ گر چه تاریخ نشان داده خالصترین قیامها در راه حق همین قیام های بی برنامه ریزی و بی در و پیکر هستند که مردم صرفا لله برای احقاق حق قیام می کنند. مثل قیام پانزده خرداد که از عاشورا تا الان قیامی خالص تر از ان در شیعه اتفاق نیافتاده است.

و کفتید مشکلات از نظر قانونی رفع می شود!! خنده دار بود. در کشوری که خود قانون اساسیش مسخره و شوخی است و عملا شوراهایی مانند امننیت ملی و یا انقلاب فرهنگی علیه نص قانون اساسی قانون تصویب می کنند حرف زدن از راه حل قانونی خود فریبی است. بگذریم که نمایندگان قانونگذار هم خودشان اکثرا وابسته به همان اشرافیت هستند. آدم یاد تز مبارزه قانونی بازرگان می افتد از این حرفهای شما! آنزمان هم ظاهرا راه حل قانونی وجود داشت! به جای سرنگون کردن شاه و همه حرف بختیار هم این بود که من نخست وزیر قانونی هستم!

اما در سال 88، من در اوج شورشها آمدم تهران. سوار تاکسی که بودم راننده شروع کرد به درددل آیا نمی شود ی پستی بدهند به موسوی و آرامش را برقرار گنند؟ که البته پاسخش را دادم. اما مساله این بود. مردم می دانستند حق طلبی نیست. آنها که حامی موسوی بودند حق را نمی خواستند بلکه آگاهانه باطل را می خواستند. کدامشان سندی داشت که تقلب شده؟ هیچ کدام!
آنها دنبال حق نبودند. لکن این مساله را بهانه کرده بودند.

بقیه مردم هم آرامش را می خواستند و والله بالله تالله اگر نبود حضور همین قشر انقلابی در صحنه و نبود شعار آشکار مرگ بر هاشمی هرگز فتنه تمام نمی شد. رهبری از 9 دی صرفا به عنوان یک برگ برنده و ابزار معامله توانست استفاده کند تا هاشمی بپذیرد در ازای ابقایش در مجمع مصلحت از ادامه فتنه دست بردارد.

الان هم رهبری دقیقا به چنین برگ برنده و ابزاری نیاز دارد که متاسفانه ما از دادن این ابزار به او دریغ می کنیم.
فصحت میدان ارادت بیار
تا بزند مرد سخنگوی گوی


بدانیم الان روزهایی واقعا سرنوشت ساز است. اگر 9 دی نبود ایران بدتر از سوریه شده بود. و اگر الان 9 دی جدیدی رخ ندهد یقین بدانید ایران بزودی بدتر از لیبی و عراق خواهد شد.
پاسخ:
سلام. شرمنده دیر جواب میدم، باور کنید فرصت زیاد پای سیستم نشستن رو ندارم:
ببین دوست من، باید کمی در کلیت حرف شما بحث کنم. نه اینکه در جزئیات مباحث شما نظر بدم. این موجب میشه راحت تر به نتیجه برسیم، چون به نظرم برداشت شما از زندگی ائمه و تطبیق اون با شرایط حال حاضر، اصلاً با اون چیزی که من مطالعه کردم و بهش معتقدم، یکی نیست و حتی در تعارضه...

حرف شما این هست که رهبری توان و قدرت عمل خودش رو به خاطر سیاسی بازی بزرگان سیاسی کشور به نوعی از دست داده و مردم هستند که می تونند با ریختن به خیابون این قدرت رو بر گردونند.
کمی اگه به زمان احمدی نژاد که همه ما می دونیم در بین مردم نسبت به دوستان امروز مجریه بیشتر اطرافش شلوغ بود و مطمئناً طرفداران بیشتری اطرافش بودند، برگردید، و قضیه مجلس و بحثش با لاریجانی رو توجه کنید، می بینید با یک جمله "نصیحت می کنم" رهبری، همه اون التهابات و برخوردها و ... و ... ارام شد و اونها و همه کسانی که توی این قضیه به نوعی دخیل بودند سر و گوششون رو کشیدند و ارام شدند...
در موضوع عربستان و بی احترامی و پس ندادن شهدای منا هم، سرکشی و وحشی بازی سعودی ها با یک خط و نشون ایشون در هم پاشید و ... و ....
به نظرتون این مسئله و دیگر مسائل نشون نمیده رهبر انقلاب در جایگاهی هست که فقط با چند کلمه می تونه مواضع خلاف جهت انقلاب اسلامی رو کاملاً به هم بریزه؟
به نظرم اون چیزی که واقیته این هست که رهبری نقش یک ولی فقیه به جا و مناسب و مقتدر رو داره ایفا می کنه و در کنار مدیریت مناسب بر وجهه های مدیریتی کشور، مدیریت ولایی خوبی نیز داره.
من کاری به رسانه های بیگانه ندارم که وقتی می خوان نقش رهبری رو تضعیف کنند، خودشون رو به نوعی خیرخواه این "پیرمرد منفعل و تنها !!!!!!!!" نشون میدن و جالبتر اینکه مخاطبین وابسته به رهبری رو از خودشون دفع نمی کنند. مثلا میگن ایشون که بد نیست، بقیه همه دزد و نامرد و .. و .. هستند...
در ضمن 9 دی یک حرکت مردمی برای دفاع از اعتقاداتشون در مقابل منافقین بود، نه یک حرکتی-صرفاً- در پشتیبانی از رهبری... موضوعش دفاع از امام حسین و نهضت کربلا بود. چرا ما اون رو به رهبری وصل می کنیم؟ جوابش مشخصه! چون حرکت رهبری در همین راه و تایید همین راه هست و خواه ناخواه همه اینها باعث تایید ایشون شد... کم سراغ نداریم ادمهایی که اصلا حضرت اقا رو دوست نداشتند اما در 9 دی حضور داشتند...
جریان حق نیازی به قشون کشی و تصفیه حساب کف خیابون نداره. دوستان سیاسی و ... هم خوب می دونند که رهبری اگر بخواد یه ذره اونها رو محدود کنه فقط کافیه یک سخنرانی کوچیک بکنه تا از هستی ساقط بشن. اما مبنا بر این نیست. مبنا بر این هست که مردم در نظام جمهوری اسلامی محترمند و رای اونها میزان هست. اون چیزی که انتخاب کردند- خوب یا بد- تا وقتی به خطوط قرمز و حساس نزدیک نشده حق داره همه تلاشش رو برای ارتقای دولتش، مردم و جامعه بکنه. دولت هم از همین مردم هست و بالاترین مقام بعد از رهبری سکان هدایت اون رو بر عهده داره...


بسم رب الحسین -ع
9 دی دیگری در راه است...
ما خواستار عبور نکردن برجام از خط قرمزهاهستیم.
حضرت آقا همه ی گفتنی ها را گفتند...حالا نوبت حرکت انقلابی ماست.


راهپیمایی غیرت
17 مهرماه بعد از نماز جمعه
منتظر حضور پرشور همه ی ایرانیان هستیم
رهبر داره بهترین کارو میکنه هرچی زمان بگذره و مردم متوجه بشن که با عملی شدن برجام معیشتشون فرقی نمیکنه واقع بین میشن و جامعه یکدست تر میشه
دلسوزان انقلاب تا کی بگویند آماده ایم آماده !!!رهبری یکی به نعل می زنندویکی به میخ ...روحانی وتیم استکباریش هم فعلا جولان می دهند...در مورد سوریه هم دارند معامله می کنند...شهدای فاطمی ..مدافعان حرم ....شهید همدانی ...چه کسی پاسخگوی خون آن هاست ؟!!!
پاسخ:
دوست من، باید کمی جامع تر تحلیل کنید. اینکه می گویند آماده ایم آماده، تا رسیدن زمان واقعی جانفشانی و ... خیلی تفاوت دارد. زمان ائمه اطهار نیز می گفتند آماده ایم، آیا امام معصوم بی مهابا حرکتی انجام داد ؟!؟!؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی