یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

قتلگاهی که ما ساخته و پرداخته ایم!

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۱۷ ب.ظ

رومینا اشرفی را چه کسی کشت؟جامعه‌ی امروز ما و به خصوص محیط زندگی ما در شهرستان میبد هر روز آبستن حوادث تلخی است که زمینه آن را قبلا خودمان مهیا کرده ایم. زمینه ای که با کم کاری ها، سهل انگاری ها، سطحی نگری ها و بی برنامگی ها، به باتلاقی تبدیل شده که تعریف کامل آن خصوصاً در فضای مجازی از طرف رهبری انقلاب « قتلگاه جوانان» نام گرفته است.

سال ها پیش، به عینه موج ورود هم‌وطنان غیر هم‌شهری که فرهنگ های متفاوتی از ما داشتند را دیدیم و برای ان برنامه ای نریختیم، نه تنها به این موضوع که راهبردی ترین خطای ضد فرهنگی ما بود، بلکه به تغییر رفتار نوجوان و جوان میبدی هم توجه نکردیم، در حالی که بار ها تذکراتی از قبیل «بی حجابی پنهان» به مسئولین و فعالین فرهنگی نیز داده شد.

امروز جامعه بستر مساعدی برای تحریک دختر و پسر این جامعه است، نسلی که در شهر ما به خاطر عرف و فضای بومی آن و مخصوصا به خاطر گزینه های متفاوت تر از جوامع غربی، عکس العمل عیانی از خود نشان نمی دهد، اما همین نسل وقتی ضریب فضای مجازی به همراه امکان خصوصی کردن ارتباطات خود فارغ از نگاه و رصد دیگران را می گیرد، راه را برای رسیذن به هر اتفاق تلخی هموار می کند. این ضریب مجازی، وقتی به شدت خطرناک تر می شود که نوجوان دختر و پسر ما نیز به راحتی به آن دسترسی پیدا کرده است و به اسم به‌روز بودن، از طرف والدین برای بچه های معصومی که فضای گرگ و کفتار مجازی را نفهمیده اند، مهیا شده است.

شاید بتوان تازه ترین مثال این موضع را رومینا اشرفی دانست که شاید برای برخی بی آبرویی خانواده اش نام گرفت، شاید برخی او را نمونه ای برای عاقبت سرکشی و خودسری خواندند و هر کسی او را به نوعی تعریف کرد؛ اما بی شک رومینا نماینده نسل نوجوان و جوان مظلومی است که قربانی یک چیز شده است؛ قربانی قتلگاهی که فضا و شرایطش را خود ما ساخته و پرداخته ایم.

امروزه، جلوی ولنگاری در جامعه را به هر بهانه ای نگرفته ایم، آموزش و پرورش را خلاصه کردیم در نمره گرفتن و رتبه آوردن، دغدغه دختر این شهر را دوچرخه سواری و آموزش موسیقی و ... تعریف کردیم، حجاب را از اولویت دسته چندم هم انداخته ایم، در ایده پردازی ها، نخبه و نخاله را از هم تمییز ندادیم و ...؛ و شهر را آبستن حوادث تلخی کرده ایم که هر لحظه باید انتظار به بار نشستن یکی را بکشیم!!!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی