یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

گونی گونی درد دل بود که وارد بخش بررسی و پیگیری نامه های مردمی می شد. دانشگاه یزد، سالن فجر...

هماهنگ شده بودم برای روایتگری حاشیه های سفر ریاست جمهوری به استان یزد. الحق والانصاف نقطه عطفی بود این سفر در سال های گذشته. حسابش را بکنید سه ماه جنگ ترکیبی را گذرانده باشیم و دمای هوا در تاریخ استان یزد به نوعی بی سابقه باشد از لحاظ سردی و آن وقت مردم ساعت ها در میدان امیرچخماق بایستند تا سید ابراهیم بیاید برای سخنرانی! کما اینکه توی مسیر هم به ازدحام عشق و دوستی بخورد و بشود 45 دقیقه تاخیر روی عقب افتادن مداوم برنامه!

بگذریم، این را ما هم اگر نفهمیم آن طرفی ها می فهمند که هر چه رشته بودند پنبه شد، پنبه کردیم البته، الحمدلله رب الحسین...

اما نامه ها عجب حکایتی داشتند. ده ها هزار نامه آمده بود تا به دست آقاها و خانم های پرحوصله دانه به دانه خوانده شوند تا بررسی و ثبت شوند برای کمکی که نیاز داشتند.

اینجا بعضی نامه‌ها طومار هستند، بعضی هاشان فاکتور و صورتحساب داخلشان دارند. اما بعضی نامه‌ها فقط عشق دارند، خالصِ خالص! عین اشک چشم زلال، عین یک دلتنگی مبهم عصر جمعه‌ای که آدم هر کار می‌کند یادش نمی‌رود. دخترکی عکس خودش و برادرش را کشیده با پرچم خوشرنگ ایران و عکسی از سردار سلیمانی زده گوشه ان که رویش نوشته من قاسم سلیمانی هستم...

آقای سید ابراهیم، یک قاسم سلیمانی برایت نامه عاشقانه نوشته... حتماً خودت بخوان

۰۱/۱۰/۲۳ موافقین ۲ مخالفین ۰

نظرات  (۲)

فعلا که در عمل از جناب رئیسی چیزی ندیدیم . هر چه بوده له شدن مردم مخصوصا قشر همیشه مظلوم ، زیر بار گرانی و افسارگسیختگی ست .
یکی با برجام بازی نمایش بازی میکرد ؛ دیگری با مردم بازی !!
پاسخ:
ما راستش از جناب رییسی حرکت، تلاش، مردم‌داری رو می‌بینیم... قطعاً اثرات کارش هم دیده میشه... هر چند قبول داریم معیشت واقعاً دچار مشکله
۲۴ دی ۰۱ ، ۱۶:۲۲ شاگرد بنّا
چه شکستی خورده غرب...
چه کلاهی رفته سر وطن فروشا...
پاسخ:
این‌ها میخواستن انقلاب کنن، ما یزدیا زحمتشون رو کم کردیم😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی