یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

زنی که اسمش را سلسبیل گذاشتند! / عکس

دوشنبه, ۴ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۱۶ ب.ظ

اسمش را سلسبیل گذاشتند! به خاطر اسم سخت‌خوان خودش بوده لابد، اما برای خودِ سلسبیل این اسم معنای خوبی داشته؛ به‌ش گفته بودند معنای این اسم «آب گوارا»ست.
حرفی ندارد؛ خودش هم دوست داشته؛ از آن که یاد می‌کند لبخندی می‌نشیند روی لب‌هاش؛ دقیقاً برعکس آدم‌هایی که شرایط او را داشته‌اند، آن هم چند ده کیلومتر آن‌طرف‌تر!
فقط از تغییر دادن اسم‌ش نمی‌گوید؛ او می‌گوید لحظه‌ای تنها نماندیم، نه من، نه بقیه‌ی خانواده‌ام. می‌گوید دخترم ورزش می‌کرده، کسی با او کاری نداشته، با او بازی می‌کردم، مثل زندگی در یک شرایط کاملاً عادی و حتی بازی‌های جدید یاد گرفته بوده پسرم!


سلسبیل بین آن‌ها ملکه بوده! این احساس خودش است از برخوردهایی که باهاش داشتند، می‌گوید همه‌ی رفتارها محترمانه بوده و حتی به‌ش گفته بودند که ما پیش‌مرگ شماها می‌شویم وقتی خطری تهدیدتان کند! دلش را قرص کرده بودند که «خیال‌ت راحت باشد، اگر قرار است کسی آسیب ببیند، اول ما هستیم، نه شما!» سلسبیل حتی می‌گوید از اینکه برای نجات من و خانواده‌م بیایند می‌ترسیدم؛ هراس داشتم از رفقام، از دوستان‌مان! آنجا یک حس امنیتِ بی‌نظیر داشتم که دوستیِ دوستان‌مان خراب‌ش می‌کرد!
سلسبیل حالا از اسم‌ش بیشتر به خاطره‌ای ماندگار یاد می‌کند؛ دوباره شده همان «الموگ گولدشتاینِ» گذشته؛ حالا دیگر برگشته به خانه‌اش که مال خودش نیست! به خانه‌ای که توی زمین غصبی بنا شده و زندگیِ معمولِ یک شهرک‌نشین!
اما فطرت‌ش بیدار است و از پنج هفته‌ی اسارتِ در غزه و تحت حمایت مجاهدانِ حماس به خوشی یاد می‌کند...

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی