یک رمانِ شاهکار...
برای دومین بار دارم «بر باد رفته»ی مارگارت میچل را میخوانم. رمانِ شاهکاری که تنها کتاب نویسنده است و چیزی حدود ده سال طول کشیده تا بنویسدش!
این کتاب به جز حواشیِ خاصی که برای نوشتنش و چاپش داشته، خودش هم یک کتابِ خاص و خواندنیست. میچل، حکایت دختری به اسم اسکارلت را نوشته که توی مزرعهی بزرگ پدری، دارد عوالم عشق را سِیر میکند، اما جنگِ داخلی آمریکا و درگیری شمال و جنوب همه زندگیش را به هم میزند...
نویسنده نه تنها یک درام خوب از این کتاب درآورده که تاریخ جنگهای انفصال در آمریکا را هم به خوبی به تصویر کشیده و سوژههاش را در بستری از واقعیتهای تاریخی آمریکا به بازیِ خوبی گرفته...
قبول دارم که این کتابِ دو جلدیِ حجیم برای خیلیها میتواند حوصلهسر بر باشد، اما برای شخصِ من، این کتاب یک دورهی آموزش نویسندگی بود با انبوهی از آموختههای ناب. دلیلی که باز هم مرا بعد از چند ماه سراغ این کتاب فرستاده تا دوباره بخوانمش...
با ترجمه پرتو اشراق بخوانید...