یادداشت‌های احمد کریمی

یادداشت‌های احمد کریمی

در آن سوی خیال، باغیست زیبا و رویایی، که با همه وجودم، اشتیاق رسیدن به آن را، در خود فریاد می‌زنم...!!!

"اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک"

بایگانی

رجعت 175 قهرمان ...

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۱ ب.ظ

175 غواصعملیات رهروان ولایت یک:

تیر ماه 1378 بود، سردار باقرزاده اکیپ‌های تفحص را جمع کرد و گفت: «مردم تماس می‌گیرند و درخواست می‌کنند که مراسم تشییع شهدا بگذارید تا عطر شهدا، حال و هوای جامعه را عوض کند.» سردار گفت: «بروید در مناطق عملیاتی به شهدا التماس کنید و بگویید شما همگی فدایی ولایت هستید. اگر صلاح می‌دانید به یاری رهبرتان برخیزید.»

چند روز گذشت. یک روز صبح به محور عملیاتی بدر و خیبر رسیدیم. برای رفع تکلیف، همان جملات سردار را گفتم. ناهار را که خوردیم، برگشتیم به اهواز. همان روز در شلمچه تعدادی شهید پیدا شد. چند ساعتی بیشتر در پادگان نبودم که گفتند از هور تماس گرفتند که شهیدی پیدا شده است. چند روز گذشت و از شرهانی و فکه، نیز هر روز خبرهای خوشی می‌رسید. شب بود.  مشغول خوردن شام بودیم که سردار تماس گرفت و پرسید: «چه خبر؟» گفتم: «شهدا خودشان را رساندند. درهای رحمت خدا باز شد.» گفت: «فردا صبح، شهدا را به تهران بفرست.» از تعداد شهدا پرسید. گفتم: «هنوز شمارش نکرده‌ام.» و همین طور که گوشی را با کتفم نگه داشته بودم، شروع کردم به شمردن: «16 تا فکه؛ 18 تا شرهانی و ...که در مجموع 72 شهید هستند.»

سردار گفت: «الله اکبر! روز عاشورا هم 72 نفر پای ولایت ایستادند.» سعی کردم به بهانه‌ای معطل کنم تا تعداد شهدا بیشتر شود، اما نشد.(لینک)

***

عملیات رهروان ولایت دو:

... آن روز که سردارباقرزاده آمده بودند من منزل نبودم. دخترم زینب تماس گرفت که سردار گفته‌اند پیکر پیدا شده است. باور نمی‌کردم. گفتم صبر کنید اگر شهید نباشد، مهمان شهید که هست! از در خانه مان بازنمی‌گردد تا اینکه رفتیم خدمت حضرت آقا. ایشان فرمودند:«می گویند از شهید(برونسی) چیزهایی پیدا شده است؟!»

از ایشان پرسیدم شما چه دستوری می‌دهید؟! گفتند:«علم پیشرفت کرده است، آزمایش دی ان‌ای انجام بدهید.» ما هم که پیرو خط آقا هستیم. آزمایش را انجام دادیم و آمدیم مشهد. جواب که آمد جامعه تکان خورد. زینب خواب دیده بود که پدرش گفته بود:« چرا تشییع نمی‌کنید؟! شهدا همه یکی هستند به مادر بگویید تشییع کند.»(از حرفهای شهید این بود که پیکرش پیدا نمی شود) رفتم پیکر را دیدم، جانماز و پلاک را هم دیدم.

زهرا دختردیگرم هم خواب دیده بود که پدرش آمده خانه و به همه اتاق‌ها سر زده، کنار اتاقی نشست و سرش را تکان داده و گفته:«چرا تشییع نمی‌کنید. پیکرم آمده برای کمک به حضرت آقا، آمده‌ام برای وحدت.»

پیکر ایشان را با حضور گسترده مردم تشییع کردیم. من از همین جا از همه مردم تشکر می‌کنم که آن روزها همراهی مان کردند. باید قدر این مردم را بدانیم که همیشه پشتیبان ملت و حضرت آقا هستند. هدیه خانم حضرت زهرا (س) در ایام شهادت شان تشییع شد.(لینک)

***

عملیات رهروان ولایت سه:

دشمنان همیشگی انقلاب اسلامی و همین طور قاتلان فرزندان برومند ما، این روزها از همیشه تاریخ فشارشان بر مردم مظلوم جهان، مخصوصاً همفکران و همراهان انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه بیشتر شده است. همه دنیا امروز از ظلم و جور و ستم و وحشی گری مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر به فریاد آمده است و دست دشمنان ما بیش از همیشه، رو شده است.

در این دوران که ایران اسلامی الگوی همه مردم آزاده جهان شده است و همه سیاهی ها را در مقابل خود دست به اسلحه می بیند؛ برخی از دیپلماتهای ایرانی بر عکس جریان قدرتمند آزادگی و عدالت خواهی، دست خویش بر گردن بوزینه های غربی انداخته اند و بر پوزه نحس شان بوسه می زنند. و همه چیز را در گروی رابطه با شیطان های به جسمیت رسیده این دوران می بیند...

شهدای مظلوم غواص، این زنده ترین زنده گان، برای یاری ولایت بر خاک زمین رجعت دوباره کرده اند، تا آنها که دشمنی دشمن از یادشان رفته است، از خون های بر زمین ریخته در راه حق، خجالت بکشند...

عملیات کربلای چهار که می توانست سرنوشت جنگ را کاملا عوض کند، با دسیسه گاو بازهای ینگه دنیا و توله های اروپایی شان، به قتلگاه عزیزان ما تبدیل شد(لینک). و آنها امروز سر از خاک برداشته اند و برای بر باد دادن آبروی کدخدای بی خدا و شیاطین همراهش، رجعتی دوباره کرده اند، رجعت 175 قهرمان ...

175 غواص

نظرات  (۲)

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۲ عملیات لو رفته بود
مهمترین معمای عملیات کربلای ۴، اصرار فرماندهی ارشد سپاه بر اجرای آن، با وجود شواهد فراوان لو رفتن عملیات بود

وقتی هفته پیش کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران، خبر از کشف اجساد "۱۷۵ غواص شهید" عملیات کربلای ۴ در پی "عملیات اخیر" این کمیته داد، احتمالا کمتر کسی شدت و نوع واکنش افکار عمومی به این خبر را پیش بینی می کرد.

این خبر در شرایطی منتشر می شد که در بهمن ماه ۱۳۸۸، خبرگزاری فارس به نقل از "منابع محلی عراقی" نوشته بود "احتمالاً بیش از ۱۷۰ پیکر شهدای ایرانی" عملیات کربلای ۴ هنوز در داخل خاک آن کشور هستند.

شباهت تخمین ۱۷۰ نفری اعلام شده در خبر ۶ سال پیش فارس و خبر ۱۷۵ نفری جدید، قابل توجه به نظر می‌رسید. ولی هر چه بود، انتشار خبر جدید با توجه گسترده رسانه ها و شبکه های اجتماعی مواجه شد. در عین حال، این خبر نتیجه غیرمنتظره ای نیز داشت و آن، جلب توجه کم سابقه مخاطبان به دلایل شکست عملیات کربلای ۴ در سال ۱۳۶۵ بود.

شدت این واکنش ها به حدی بود که در ابتدای هفته جاری، کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار بیانیه‌ای، بدون توضیح بیشتر از کسانی "به دنبال کودتا و بر اندازی" بوده اند انتقاد کرد که خبر کشف اجساد غواصان را "حربه ای قرار داده اند تا پنجه ای بر پیکر نظام بکشند".این کمیته از سوی دیگر، همچنین بدون توضیح بیشتر، به عده ای که در مورد "این فاجعه دچار تردید شده اند" وعده داد که "در زمان مناسب، سیم ها و طناب ها و دیگر ابزاری که این جنایت با آنها صورت پذیرفته را به نمایش خواهد گذاشت". واکنشی که ظاهرا، حکایت از وجود کسانی داشت که در مورد اطلاع رسانی‌های کمیته جستجوی مفقودین "دچار تردید" هستند.

شکست کربلای ۴

عملیات کربلای ۴، سوم دی ماه ۱۳۶۵ آغاز شد و هدف اصلی آن، تصرف شهر بصره بود. اما در عمل، این عملیات به بزرگترین شکست – و البته نه پرتلفات ترین عملیات – ایران در طول جنگ هشت ساله با عراق انجامید و تنها یک روز بعد متوقف شد.

در همین مدت کوتاه، تعداد زیادی از نیروهای ایرانی کشته، زخمی یا مفقودالاثر شدند. اکبر هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات سال ۱۳۶۵ خود، تلفات این عملیات را به نقل از علی شمخانی فرمانده وقت نیروی زمین سپاه چنین گزارش می کند: "نزدیک ۱۰۰۰ شهید و ۳۹۰۰ مفقودالاثر داشتیم که اکثر آنها را باید شهید حساب کرد و حدود ۱۱ هزار مجروح ." روایت عراقی ها از تلفات ایران، البته بسیار بیشتر از اینهاست.

نکته قابل تامل در مورد آمار تلفات ایران در این عملیات، نسبت نامتعارف تعداد کشته ها به ناپدیدشدگان، مطابق روایت فوق است: مشخصا اینکه به ازای هر ۱ کشته، تقریبا ۴ نفر ناپدید شده اند.

برای درک بهتر معنای این نسبت، کافی است اشاره شود که به گفته یحیی رحیم صفوی مسئول وقت عملیات سپاه، در عملیات بعدی ایران یعنی کربلای ۵، حدود ۷۶۰۰ نیروی ایرانی کشته و حدود ۳۵۰۰ نفر مفقودالاثر شدند که تقریبا به معنی نسبت "۱ به نیم" بود. این در حالی است که نسبت ناپدیدشدگان ایران در کربلای ۵، به عنوان پرتلفات ترین عملیات ایران در طول جنگ، بیش از حد متعارف بود.

مطابق گزارش مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، شواهدی همچون شلیک مکرر منور بر روی منطقه ای که عملیات قرار بود از آنجا شروع شود -درست در آستانه عملیات کربلای ۴- به نگرانی ها در مورد لو رفتن عملیات دامن زده بود. ولی 'با آنکه اوضاع نگران کننده به نظر مى رسید، اما تحلیل فرماندهى آن بود که شرایط عادى است'

عداد زیاد مفقودالاثرهای ایران در عملیات کربلای ۴، که ناشی از عواملی همچون از هم پاشیدن سریع عملیات، عقب نشینی های سریع و رها شدن اجساد بسیاری از کشته شدگان در دست نیروهای عراقی بود، باعث شده تا از آن زمان تاکنون، موضوع "اجساد شهدای کربلای ۴" به یکی از دغدغه های آشنای مرتبط با دوران جنگ تبدیل شود. دغدغه ای که به طور اجتناب ناپذیر، حساسیت شدید افکار عمومی را نسبت به اخبار مرتبط با کشف بقایای کشته شدگان و دلایل شکست این عملیات به دنبال داشته است.

در دی ماه ۱۳۹۲ محمداسماعیل کوثری از فرماندهان سپاه پاسداران در زمان جنگ گفت که بعد از کربلای ۴، اکبر هاشمی رفسنجانی در جلسه فرماندهان سپاه گفته نمی داند در خطبه های نمازجمعه تهران باید چگونه سرنوشت عملیات را به مردم توضیح بدهد و گلایه کرده است که در همان جلسه، ۲۵ نفر از فرماندهان سپاه صحبت کرده اند و حتی "حرف ۲ نفرشان هم یک جور نبوده است".

در خاطرات سال ۱۳۶۵ آقای رفسنجانی، اشاره ای دیگر به ناهماهنگی های پیش از عملیات وجود دارد که از "غافلگیر" شدن خود وی از خبر شروع عملیات خبر می دهد. وی در سوم دی ماه ۱۳۶۵ نوشته است: "معلوم نبود که امشب حمله آغاز می‌شود یا خیر؟ آقای سنجقی را به منطقه فرستادیم. نزدیک ساعت ده خبر دادند که عملیات با نام کربلای چهار آغاز شده‌است؛ غافلگیر شدیم."

نکته عجیب در مورد "غافلگیری" اکبر هاشمی رفسنجانی از شروع عملیات کربلای ۴ این است که ظاهرا شروع این عملیات، به هیچ وجه برای عراقی ها غافلگیر کننده نبود. به عبارت دیگر، عملیات کربلای ۴ قبل از انجام، "لو رفته بود".

در خاطرات سال ۱۳۶۵ هاشمی رفسنجانی، اشاره ای به 'غافلگیر' شدن وی از خبر شروع عملیات خبر می دهد. وی نوشته است: 'معلوم نبود که امشب حمله آغاز می‌شود یا خیر؟... نزدیک ساعت ده خبر دادند که عملیات با نام کربلای چهار آغاز شده‌است؛ غافلگیر شدیم.' این در حالی بود که در سوی دیگر، عراقی ها از شروع عملیات غافلگیر نشده بودند

در خاطرات منتشر شده در ایران راجع به عملیات کربلای ۴، اشاره های متعددی راجع به قرائن لو رفتن عملیات قبل از شروع آن وجود دارد. جدیدترین اثری که در این مورد منتشر شده، خاطرات میرزا محمد سلگی از فرماندهان سپاه در زمان جنگ تحت عنوان "آب هرگز نمی‌میرد" است که اخیرا -سوم خرداد- رونمایی شده است.

این کتاب تصریح دارد که در آستانه کربلای ۴ "یک اشکال اساسی ما را تهدید می‌کرد و آن عدم رعایت اصول امنیتی و اطلاع دشمن از حضور قریب یکصد هزار نیروی ایرانی در عقبه این منطقه بود." به نوشته آقای سلگی، وجود شواهد اطلاع احتمالی عراقی ها از عملیات، "موجی از نگرانی" را در سپاه ایجاد کرده بود. اقدام عراق به بمباران اردوگاه غواصانی که قرار بود عملیات را شروع کنند، یا استقرار "سنگرهای متعدد تیربار و حتی پدافند ضدهوایی" در حاشیه اروند رود که قرار بود محل شروع عملیات ایران باشد، از جمله این شواهد بودند.

در دی ماه ۱۳۹۳، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ مطلبی تفصیلی را در همین زمینه منتشر کرد که بعدها، عینا در تعدادی از سایت های مربوط به تاریخ جنگ نیز منتشر شد و شرح کاملی را از شواهد افزایش آمادگی عراق در آستانه عملیات ارائه می داد. شواهدی که از شدت گرفتن بمباران و آتش توپخانه عراق پیش از کربلای ۴ گرفته، تا شلیک مکرر منور بر روی اروند رود، آن هم درست در آستانه شروع عملیات را شامل می شد.

بنابر گزارش مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، با وجود تمام این شواهد و "با آنکه اوضاع نگران کننده به نظر مى رسید، اما تحلیل کلى فرماندهى آن بود که شرایط عادى است". بنا بر همین گزارش، به محض ورود غواصان ایرانی به اروند، نیروهای عراقی که با استفاده از منور سطح آب را کاملا روشن کرده بودند، با تیربارهای سنگین و حتی ضدهوایی دست به کشتار نیروهای ایران زدند. با وجود این، همچنان نظر فرماندهی قرارگاه عمل کننده این بود که "شرایط حاد نیست".

اظهارات آقای رضایی به معنی آن است که فرماندهی تصمیم گرفته بوده که با وجود ریسک "۵۰ درصدی" لو رفتن عملیات، آن را در شب سوم دی شروع و درصورت موفقیت آمیز نبودن، قبل از صبح متوقف کند.

با وجود این، بنا بر گزارش مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، حتی روز بعد نیز "در پى اظهار خوش بینى چند تن از فرماندهان" عملیات ادامه پیدا کرده، اما از حدود ساعت ۱۱ صبح عراق علیه مواضع رزمندگان ایرانی دست به پاتک زده و سرانجام، یک ربع قبل از نیمه شب چهارم دی، توقف عملیات اعلام شده است.

این گزارش، البته اندکی با روایت محسن رضایی تفاوت دارد که در کتاب "جنگ به روایت فرمانده" می نویسد: "هنگامی که عملیات شروع شد، بعد از گذشت چند ساعت یقین پیدا کردیم که عملیات لو رفته است. و با این شرایط دیگر غافلگیری معنا نداشت. بنابراین از نزدیکی‌های صبح [چهارم دی] به نیروها دستور داده شد که برای برگشت خودشان را آماده سازند و نیروها تقریباً تا قبل از ظهر به عقب برگشتند."

در پی واکنش های خبر کشف بقایای ۱۷۵ غواص کشته شده در عملیات کربلای ۴، خبرگزاری فارس در روز دوم خرداد گزارشی را منتشر کرد که مقصر لو رفتن عملیات را سازمان مجاهدین خلق، جبهه ملی و نهضت آزادی می دانست و با وجود همه اینها می افزود: "بنا بر اظهارات فرماندهی کل سپاه، لو رفتن عملیات از رده‌های بالای سیاسی کشور صورت گرفته است."


سرتیپ سوداگر گفته: "در عملیات کربلای چهار، فردی از قرارگاه به بالا اطلاعات را برده و به عراق داده است... بعدها هم که مشخص شد احتمالا افضلی، فرمانده نیروی دریایی که بعدا اعدام شد، جاسوس سیا بوده و اطلاعات را انتقال داده است."

این ادعا، در شرایطی مطرح شده که دریادار افضلی، به اتهام توطئه علیه امنیت ملی و جاسوسی برای کا گ ب، در اسفند ۱۳۶۲ یعنی حدود سه سال قبل از عملیات کربلای ۴ اعدام شده بود.

آیت‌الله منتظری، قائم مقام رهبری در زمان جنگ، در کتاب خاطرات خود، با اشاره به برخی از این مخالفت ها نوشته است: "گاهی بعضی از فرماندهان در کارشان شبهه می‎کردند و می‎گفتند ما داریم زمینه کشته شدن بعضی از این جوان ها را فراهم می‎کنیم، امکانات به ما نمی‌دهند، به جای امکانات ما از نیروهای مخلص استفاده می‎کنیم، فرماندهی قوی نیست، برنامه‌ریزی‌ها قوی نیست، برنامه‌هایمان لو می‎رود،خیلی از برنامه‌هایی که تنظیم شده بود لو رفت و بچه‌های مردم شهید شدند."

البته، همه اینها به معنی موافقت همه فرماندهان سپاه با شیوه اداره جنگ نبوده است. در تمام طول جنگ، نشانه هایی متعدد از مخالفت جدی گروهی از فرماندهان با نحوه اداره جنگ وجود داشته که بسیاری از آنها در جریان نبرد جان خود را از دست داده اند. هرچند گروه دیگری از آنان نیز زنده هستند.

اظهارات آقای طاهری، که در خرداد ۱۳۸۵ در روزنامه اعتماد ملی منتشر شده، حکایت دارد: "دیدم‌ که‌ عراقی‌ها از منورهایی‌ استفاده‌ می‌کنند که‌ شب‌ را مانند روز روشن‌ می‌کند. به‌ خرازی‌ گفتم‌ خودت‌ را به‌ آقای‌هاشمی‌ برسان‌ و بگو که‌ عملیات‌ لو رفته‌ است‌. خرازی‌ رفت‌ و برگشت‌ و گفت‌ که‌ آقای‌هاشمی‌ گفته‌ که‌ من‌ مقلد امام‌ هستم‌ و باید عملیات‌ انجام‌ شود. من‌ پاسخ‌ دادم‌ که‌ امام‌ هم‌ اگر شرایط‌ را ببینند، اجازه‌ عملیات‌ نخواهند داد. اما به‌ هر حال‌ عملیات‌ انجام‌ شد."

خیلی برای ما راحت شده که ۳۰۰ تا جنازه رو توی عملیات بذاریم وسط معرکه بیاییم عقب. کار کردن [برنامه ریزی] قبل از عملیات خیلی سخت شده، ولی تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده... هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، اصلا انگار نه انگار. اگر فردا هم بهمون بگن صد هزار تا، مثل اینکه عددها دیگه، یک با هزار دیگه فرقی نداره... تخریبچی [پاکسازی کننده میدان مین] اومده می گه آقا، یه گردانی رو معبر کنار دستش [رو] باز کردیم، به فرمانده گردان می گیم آقا، معبر [پاکسازی شده از مین] ۳۰۰ متر دست چپه، بیار نیروهات رو از دست چپ، از تو معبر میدان مین ببر. اومده به بچه ها می گه کی داوطلبه بره رو میدان مین؟... من خودم جوابی ندارم برای این [روش] روز قیامت بدم. اگه برادرا جواب دارن، خوش به حالشون
حسن باقری، از فرماندهان جنگ، که در ۱۳۶۱ در فکه کشته شد

وای بر تو احمد کریمی.جهنم در انتظار جسم کثیف توست.که با خون شهدا و بچه های مردم بازی میکنی.

پاسخ:
دوست عزیز انگار شما مطلب بنده رو مطالعه نکردید، اصل مطلب بر این محور استواره که برگشت این شهدا خودش به نوعی یک تزکیه روحی برای جامعه هست...
مطلب بنده تحلیل لو رفتن عملیات نیست. کما اینکه شما هم مبنا رو گذاشتید بر اطلاعاتی که ممکنه هر کدومش جواب قانع کننده داشته باشه و چون یک طرفه به قاضی رفتید و حتماً کسی رو که خلاف شما حرف بزنه نمی بینید، مطمئناً جوابی براش نیست...
دو لینک فارس اینها بود:
اول
دوم


امید که مطلب را نخوانده برای من آرزوی جهنم نکنید !!!
۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۱ ... یک بسیجی ...
با سلام

از ریان ابن شبیب از حضرت رضا علیه السلام در حدیثی آمده است که ایشان به او فرمودند:

ابن شبیب، اگر برای چیزی گریه­ ات گرفت برای حسین بن علی علیه السلام گریه کن چرا که او را سر بریدند ؛ همان­ گونه که گوسفند را ذبح می­ کنند و همراه او هجده نفر از اهل بیتش که در زمین مانندی نداشتند، کشته شدند. و یقیناً آسمان­های هفت­گانه و زمین­ها برای کشته شدنش گریه کردند…

وسائل ‏الشیعة ج : 13 ص: 503

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی